تظاهرات مسالمت آمیز میلیونها انسان ایرانی که بعد از کودتای دو سال پیش در "انتصابات گزینشی" و با شعار "رای من کو" شروع شد و بخاطر سرکوب وحشیانه معترضین در اندک زمانی به شعارهای "مرگ بر دیکتاتور، چه شاه باشه چه دکتر" و "مرگ بر اصل ولایت فقیه" و "مرگ بر خامنه ای" رسید، آغارگر انقلابات آزادیبخش ملت های در زنجیر در آخرین قلعه در حال ویرانی دیکتاتورهای خون آشام جهان معاصر بود. واقعیتی که رهبران جهان مانند اوباما نیز بدان اشاره کرده اند. بدنبال زلزله اولیه در ایران که رژیم واپسگرا را با چشم انداز سرنگونی محتوم خویش روبرو کرد و سونامی متعاقب آن وسرنگونی رژیم های ضد مردمی مصر، تونس و لیبی و نفس های آخر دیکتاتورهای دیگر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، بسیاری از هموطنان میهنپرست و آزادیخواه ما بدنبال جواب این سئوال بوده اند که چرا رژِیم ضد بشری و ضد ایرانی حاکم بر وطن ما هنوز سرنگون نشده است؟
قبل از پرداختن به سئوال اصلی مندرج در تیتر مقاله نیاز می بینم که دلیل اینکه رژیم فعلا حاکم ایران را بعنوان ضدبشری ترین رژیم قرنهای بیستم و بیست و یکم میدانم، توضیح مختصری دهم. مسلما همه میدانند که مثلا هیتلر با وحشیگری خود به کشتار شش میلیون انسان بیگناه یهودی پرداخت و در ضمن باعث کشتار 60 میلیون انسان در جنگ جهانی دوم شد. مسلما در نگاه اول هیتلر انسانهای بسا بیشتری از رژیم واپس مانده خمینی ضد بشررا به کشتن داد ولی بایستی در نظر گرفت که آلمان یک کشور صنعتی و او یک فاشیست قرن بیستم بود و با زندگی خصوصی آلمانی های غیر یهودی کاری نداشت درحالیکه رژیم ضد بشری ایران که نظامی ملوک الطوایفی است که در آن هر آیت الشیطان حکومتی مزدوران نظامی محافظ خود و منطقه نفوذ خویش را دارد، در کوچکترین حقوق فردی تمامی هموطنان ما نیز دخالت میکند. چنانچه خمینی یا پسمانده گانش قدرتی شبیه هیتلر داشتند، هیچ بعید نبود که باعث جنگ جهانی سوم شده و بارها بیشتر انسانهای بیشتری را به مرگ خود میفرستادند. شاید بخاطر درک همین واقعیت است که جهان متمدن و ایرانیان آگاه و وطنپرست بشدت با توسعه بمب هسته ای توسط رژیم وحوش مخالف هستند.
در توضیح عمیقتر ماهیت ضدبشری رژِم ضد ایرانی شاید توجه به عدم صحیح بودن مقایسه های صوری از دیکتاتوری ها نیز به درک بیشتر ماهیت رژیم کمک نماید. برای مثال هستند کسانی که میگویند چون در عربستان زنان تا همین هفته گذشته حق راننده گی نداشتند پس رژیم عربستان از رژیم ایران ارتجاعی تر است. اشکال این منطق درمقایسه صوری و عدم درک مرحله رشد اجتماعی و تکامل هریک از این دو کشور می باشد. بایستی به این نکته توجه داشت که در عربستان زنان هرگز اجازه راننده گی و حتی حق رای دادن نیز نداشته اند در حالیکه زنان ایران در مبارزات خود بخصوص از زمان انقلاب مشروطیت به بسیاری حقوق دست پیدا کرده بودند که خمینی مرتجع و همپالکی هایش با "منطق یا روسری یا توسری" و چماقداری و تروریزم از آنها دریغ کرده اند. پس خمینی و دست پرورده هایش نسبت به رشد جامعه ایران بسیار ارتجاعی ترو واپسگراتر هستند در حالیکه طی همین هفته پادشاه عربستان برای اولین بار در تاریخ عربستان برای زنان آن کشورحقوق جدیدی را برسمیت شناخت. با این منطق میتوان بساده گی درک کرد که سران رژیم وحشی ایران نسبت به سران قبائل آدمخوار دورافتاده ترین جنگل های جهان نیز از مردم تحت حکمشان بصورت تاریخی بسیار عقب افتاده تر هستند.
با توضیحاتی که در مورد ماهیت رژیم داده شد بایستی به استحضار دوستان عزیز برسانم که قصد من از این مطلب عنوان کردن جواب و نظرشخصی خودم به سئوال نیست زیرا که مانند هر نظر دیگری ممکن است درصدی از خطا یا در نظر نگرفتن عوامل مختلف را دارا باشد. هدف فراهم آوردن زمینه تحقیق دوستان و هموطنان عزیزم با اشاره به مقالاتی است که نمونه نظرات مختلف بیان شده در این مورد هستند زیرا شناخت صحیح شرایط نامطلوب موجود، قدم اول و لازم برای رسیدن به راه حل های واقعگرایانه گذار به آینده مطلوب است. با امید به اینکه دوستان و هموطنان عزیز با مطالعه و تحقیق بیشتر منابع ذکر شده، با دید مطلع تری به دلائل عدم سقوط رژیم تا کنون پی برده و به راه های عملی و واقع بینانه کسب آزادی و دمکراسی در میهن عزیزمان دست یابند زیرا که اتحاد عملی واقعی برای ایجاد دمکراسی به دارا بودن تحلیل های واقعگرایانه مشابه نیاز دارد.
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید تنها نکته ای که در هیچ یک از مقالات مختلف اشاره ای به آن ندیدم همانا ماهیت ضد بشری و شدیدا ارتجاعی و ضد تاریخی رژیم است که با عقاید و تبلیغات کر کننده به اصطلاح "شریعت اسلامی" - مانند سنگسار و قصاص و از جمله از حدقه بیرون آوردن چشم و قطع اعضای بدن - که برخاسته از افکار و احکام وحشیانه قبائل وحشی بیابانهای هزاران سال پیش است، درصدی هر چند کم از مردم کم سواد و بیسواد ایران را نیز شستشوی مغزی داده و بدنبال خود کشیده است. قشری از مردم که رژیم از بین آنها مزدوران سرکوبگرو تروریستش را جستجو کرده و تعلیم میدهد. افکار و احکامی که با بنیانگذار شیاد و ضد بشری رژیم منتشر و به اجرا گذاشته شد و توسط رهبر فعلی شارلاتان و جنایتکارش ادامه پیدا میکند. اینجانب معتقدم که دقیقا بخاطر همین ماهیت ضد تاریخی رژیم است که با وجود سودجوئی عطیم قدرتهای خارجی بخاطر وجود چنین رژیم ضد ایرانی، این رژیم قابلیت دست نشانده بودن را ندارد زیرا هیچ قدرتی در جهان متمدن نمیتواند از رژیمی که ضد بشریت متمدن است، بعنوان حکومت دست نشانده اش استفاده کند.
در اینجا توجه شما را به بخش هائی از نوشته های مختلف در پاسخ به سئوال این مطلب جلب می کنم.
این نظرگاه، فعالیت های افراد خود رژیم و حامیان و لابی رژیم در خارج از کشور را بعنوان دلیلی برای ادامه حکومت نام می برد.
قبل از پرداختن به سئوال اصلی مندرج در تیتر مقاله نیاز می بینم که دلیل اینکه رژیم فعلا حاکم ایران را بعنوان ضدبشری ترین رژیم قرنهای بیستم و بیست و یکم میدانم، توضیح مختصری دهم. مسلما همه میدانند که مثلا هیتلر با وحشیگری خود به کشتار شش میلیون انسان بیگناه یهودی پرداخت و در ضمن باعث کشتار 60 میلیون انسان در جنگ جهانی دوم شد. مسلما در نگاه اول هیتلر انسانهای بسا بیشتری از رژیم واپس مانده خمینی ضد بشررا به کشتن داد ولی بایستی در نظر گرفت که آلمان یک کشور صنعتی و او یک فاشیست قرن بیستم بود و با زندگی خصوصی آلمانی های غیر یهودی کاری نداشت درحالیکه رژیم ضد بشری ایران که نظامی ملوک الطوایفی است که در آن هر آیت الشیطان حکومتی مزدوران نظامی محافظ خود و منطقه نفوذ خویش را دارد، در کوچکترین حقوق فردی تمامی هموطنان ما نیز دخالت میکند. چنانچه خمینی یا پسمانده گانش قدرتی شبیه هیتلر داشتند، هیچ بعید نبود که باعث جنگ جهانی سوم شده و بارها بیشتر انسانهای بیشتری را به مرگ خود میفرستادند. شاید بخاطر درک همین واقعیت است که جهان متمدن و ایرانیان آگاه و وطنپرست بشدت با توسعه بمب هسته ای توسط رژیم وحوش مخالف هستند.
در توضیح عمیقتر ماهیت ضدبشری رژِم ضد ایرانی شاید توجه به عدم صحیح بودن مقایسه های صوری از دیکتاتوری ها نیز به درک بیشتر ماهیت رژیم کمک نماید. برای مثال هستند کسانی که میگویند چون در عربستان زنان تا همین هفته گذشته حق راننده گی نداشتند پس رژیم عربستان از رژیم ایران ارتجاعی تر است. اشکال این منطق درمقایسه صوری و عدم درک مرحله رشد اجتماعی و تکامل هریک از این دو کشور می باشد. بایستی به این نکته توجه داشت که در عربستان زنان هرگز اجازه راننده گی و حتی حق رای دادن نیز نداشته اند در حالیکه زنان ایران در مبارزات خود بخصوص از زمان انقلاب مشروطیت به بسیاری حقوق دست پیدا کرده بودند که خمینی مرتجع و همپالکی هایش با "منطق یا روسری یا توسری" و چماقداری و تروریزم از آنها دریغ کرده اند. پس خمینی و دست پرورده هایش نسبت به رشد جامعه ایران بسیار ارتجاعی ترو واپسگراتر هستند در حالیکه طی همین هفته پادشاه عربستان برای اولین بار در تاریخ عربستان برای زنان آن کشورحقوق جدیدی را برسمیت شناخت. با این منطق میتوان بساده گی درک کرد که سران رژیم وحشی ایران نسبت به سران قبائل آدمخوار دورافتاده ترین جنگل های جهان نیز از مردم تحت حکمشان بصورت تاریخی بسیار عقب افتاده تر هستند.
با توضیحاتی که در مورد ماهیت رژیم داده شد بایستی به استحضار دوستان عزیز برسانم که قصد من از این مطلب عنوان کردن جواب و نظرشخصی خودم به سئوال نیست زیرا که مانند هر نظر دیگری ممکن است درصدی از خطا یا در نظر نگرفتن عوامل مختلف را دارا باشد. هدف فراهم آوردن زمینه تحقیق دوستان و هموطنان عزیزم با اشاره به مقالاتی است که نمونه نظرات مختلف بیان شده در این مورد هستند زیرا شناخت صحیح شرایط نامطلوب موجود، قدم اول و لازم برای رسیدن به راه حل های واقعگرایانه گذار به آینده مطلوب است. با امید به اینکه دوستان و هموطنان عزیز با مطالعه و تحقیق بیشتر منابع ذکر شده، با دید مطلع تری به دلائل عدم سقوط رژیم تا کنون پی برده و به راه های عملی و واقع بینانه کسب آزادی و دمکراسی در میهن عزیزمان دست یابند زیرا که اتحاد عملی واقعی برای ایجاد دمکراسی به دارا بودن تحلیل های واقعگرایانه مشابه نیاز دارد.
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید تنها نکته ای که در هیچ یک از مقالات مختلف اشاره ای به آن ندیدم همانا ماهیت ضد بشری و شدیدا ارتجاعی و ضد تاریخی رژیم است که با عقاید و تبلیغات کر کننده به اصطلاح "شریعت اسلامی" - مانند سنگسار و قصاص و از جمله از حدقه بیرون آوردن چشم و قطع اعضای بدن - که برخاسته از افکار و احکام وحشیانه قبائل وحشی بیابانهای هزاران سال پیش است، درصدی هر چند کم از مردم کم سواد و بیسواد ایران را نیز شستشوی مغزی داده و بدنبال خود کشیده است. قشری از مردم که رژیم از بین آنها مزدوران سرکوبگرو تروریستش را جستجو کرده و تعلیم میدهد. افکار و احکامی که با بنیانگذار شیاد و ضد بشری رژیم منتشر و به اجرا گذاشته شد و توسط رهبر فعلی شارلاتان و جنایتکارش ادامه پیدا میکند. اینجانب معتقدم که دقیقا بخاطر همین ماهیت ضد تاریخی رژیم است که با وجود سودجوئی عطیم قدرتهای خارجی بخاطر وجود چنین رژیم ضد ایرانی، این رژیم قابلیت دست نشانده بودن را ندارد زیرا هیچ قدرتی در جهان متمدن نمیتواند از رژیمی که ضد بشریت متمدن است، بعنوان حکومت دست نشانده اش استفاده کند.
در اینجا توجه شما را به بخش هائی از نوشته های مختلف در پاسخ به سئوال این مطلب جلب می کنم.
این رژیم نوکر و پاپت قدرت های خارجی بوده که حدود ۳۲ سال است جاده را برای آنها جهت غارت کردن منابع طبیعی کشورمان صاف کرده است و به همین دلیل آنان همواره این رژیم را تحت همه نوع حمایت های خاص خود بخصوص حمایت استراتژیکی شان قرار داده اند و میدهند تا بتوانند به غارت های خود ادامه دهند، آنها حتی این خونخواران را در جنگ با جوانان آزادی خواه مان با انواع سلاح ها ی سرکوب و وسائل ضد شورش و جاسوسی مجهز کرده اند تا اطمینان حاصل کنند که جوانان دموکرات و سکولار ایرانی سرکوب میگردند وایران بدست قشر روشفکر ملی گرا نمی افتد چون میدانند که اگر چنین شود نان کارتل های نفتی هم قطع میگردد. 1
پس از نظر نگارنده پاراگراف بالا، بخاطر اینکه رژیم دست نشانده قدرت های خارجی بوده، می باشد که هنوز سقوط نکرده است.
بنظر من اپوزيسون ايران ميتواند از سازمان ملل هم خواستار اقدامی جهت تحريم خريد نفت از ايران شود که سالهاست بسياری ديگران اين آلترناتيو را ذکر کرده اند که ميتواند خيلی در ضعيف کردن دولت ايران مؤثر باشد، بويژه اگر اپوزيسون تشخيص دهد که بعلت شدت زياد بيکاری در کشور امکان انتظار اعتصاب کارگران نفت و کلاً اعتصاب عمومی در کشور کم است و اين راه مؤثرتر ميتواند باشد. 2
چنانچه به این نکته بالا توجه کنیم عدم وجود تحریم نفتی دلیل ضمنی برای ادامه حکومت رژیم عنوان شده است.
اگر چپاول وغارت ثروت های هنگفت توسط سردمداران رژیم بخصوص هاشمی رفسنجانی جنایتکار وخانواده اش و دول غارتگر از آمریکا گرفته تا کشور های اروپایی و از روسیه گرفته تا چین را به مسایل بالا اضافه کنیم، آیا خیلی عجیب خواهد بود که تمامی این دولت ها مستقیم و غیر مستقیم از ادامه و مانده گاری این رژیم جهل و جنون حمایت کنند و جملگی کور، کر، لال شده باشند؟ 3
نویسنده چپاول حاکمیت و قدرتهای خارجی را دلیل عدم سقوط عنوان میکند.
نگاهی به مهمترین سایت های اینترنتی و رادیوهای فارسی زبان بیندازید و نام گردانندگان آنرا بصورت فهرست روی یک کاغذ بنویسید. اکثر قریب به اتفاق آنان یا از درون رژیم آمده اند یا بآن وابسته اند. این شاهکار بزرگ این حکومت است که حتی با حذف خاتمی، هنوز ادامه دارد. 4
این نظرگاه، فعالیت های افراد خود رژیم و حامیان و لابی رژیم در خارج از کشور را بعنوان دلیلی برای ادامه حکومت نام می برد.
چرا از سقوط رژیم اسلامی مطمین هستم ؟ چون جعفر پناهی در زندان است.... بعد از قدرت گرفتن رژیم اسلامی، حکوت ملایان به صورت نظام یافته ، دست به قلع و قمع هنرمندان زد، از شاعران و خوانندگان گرفته تا نویسندگان. شاید اوج جنایات آخوندها با کشتن فرخزاد در آلمان نمود پیدا می کند، اما این پایان راه نیست، چرا که یک جامعه پوینده، باز هنرمندان دیگری را عرضه خواهد کرد. 5
در این دیدگاه علت عدم سقوط رژیم بصورت غیر مستقیم عدم مبارزه بیشتر هنرمندان و روشنفکران علیه رژیم بیان میشود.
نباید از نظر دور داشت که مردم ایران بیسلاحاند، به نبردی نامساوی دست زدهاند. دشمنانشان با پشتیبانی خدایان سماوات وارض، با مجهز بودن به سلاحهای مرگبار، رها از وجدان و مروت انسانی، با پول نفت و با تحمیق و فریب و احیانا خرید مریدان، اهرمهای توانائی در دست دارند.از سوی دیگر علیرغم وجود شرایط عینی برای سرنگونی نظام اسلامی حاکم و استقرار دموکراسی و آزادی، مهمترین ابزار آن هنوز آماده نیست. نه سازمان متشکل و رهبری کنندهای وجود دارد و نه رشد جنبش به آن حد رسیده که بتواند این ابزار را بالفور آماده سازد. اپوزیسیون مترقی و دموکرات، پراکنده و نامنسجم است. نیروهای کارگران و زحمتکشان که در انقلابهای گذشته و در همین انقلاب 1357 نقش عمده به عهده داشتند، هنوز به آن وسعت لازم به میدان نیامدهاند و تا نیایند جنبش کنونی از پشتوانه لازم بیبهره خواهد ماند. 6
با ذکردلائل مختلف، نویسنده گان پاراگراف بالا، مهمترین دلیل را عدم رشد جنبش دمکراتیک ایران میدانند.
با این همه، چه چیزی ملاها را سرپا نگهداشته است؟ نخستین دلیل، این است که سرکوبگری این رژیم با هیچیک از دیکتاتوریهای جهان امروز قابل مقایسه نیست. این رژیم، دستکم ۷۰ نهاد سرکوبگر دارد. در واقع تمام رژیم بهصورت یک ماشین سرکوب است. مهمترین مقامهای این رژیم، از جمله رئیسجمهور آن، شکنجهگران قهار زندانهای سیاسی بودهاند. . از اقتصاد ایران تا رادیو تلویزیون، مطبوعات، مساجد و قضاییه، همه جزیی از پروژه سرکوباند. دبیرستانها با دوربینهای مداربسته کنترل میشود. دانشگاهها مثل پادگان است. فاشیسم مذهبی خصوصیترین امور زندگی مردم را هم تحت کنترل دارد. دومین عامل، کمک غرب است. اگر دولتهای غرب به ملاها کمک نمیکردند، این رژیم دوام نمیآورد. کلمه مماشات، گویای این سیاست نیست. 7
دو دلیل میزان سرکوبگری مطلق و بی سابقه و کمک غرب بعنوان دلائل اصلی بیان شده است.
اگر سردار احمدی بلاتوضيح گذاشت که چرا پليس "در اجراى طرح هاى خود عقب نشينى ندارد.", احمد خاتمی به عنوان يک سخنگوی دستگاه روحانيت حکومتی علت را توضيح داد. او گفت:"در صورتى كه طرحهاى اخير نيروى انتظامى در راستاى ارتقاى سطح امنيت اجتماعى متوقف شود اوضاع جامعه از اول هم بدتر خواهد شد و بنابراين انتظار داريم نيروى انتظامى و ديگر نهادها اين مسير را با جديت دنبال كنند."اين اشاره اعتراف صريح به رابطه سرکوب و موجوديت رژيم است. در واقع آنچه احمد خاتمی می گويد اين است که رژيم بدون سرکوب سرپا نخواهد ماند. 8
نتیجه گیری در مقاله بالا بسیار واضح است.
با روشهای گاندی وار رژیم سرنگون نمیشود.. در طول تاریخ فرانسویها در جنگ جهانی دوم همراه ارتش آمریکا به ارتش فرانسه طرفدار نازیها حمله کردند ومیهن را آزاد کردند حتی خود آلمانیها در سال آخر جنگ در همراهی با ارتش آمریکا بجان رهبر خود هیتلر سو قصد با بمب کردند , میدانید خود گروهی از ارتش آلمان اینکار را کرد ? از جمله مارشال رومل پرافتخار و مورد علاقه خود هیتلر در این توطئه دست داشت و بعدا بدستور هیتلر بخاطر اقدام علیه رهبر کشور در گرماگرم جنگ با آمریکا علیرغم خدماتش به آلمان کشته شد .پس واژه وطن پرستی گاهی به کسانی اطلاق میشود که علیه رژیم ویرانگر کشور خود بکمک یک ارتش خارجی مبارزه میکنند .امروز تاریخ هیتلر را ویرانگر آلمان و جهان و جنایتکاری در ردیف چنگیزخان میشناسد و سو قصد کنندگان را وطن پرستان واقعی آلمان 9
با روشهای گاندی وار رژیم سرنگون نمیشود.. در طول تاریخ فرانسویها در جنگ جهانی دوم همراه ارتش آمریکا به ارتش فرانسه طرفدار نازیها حمله کردند ومیهن را آزاد کردند حتی خود آلمانیها در سال آخر جنگ در همراهی با ارتش آمریکا بجان رهبر خود هیتلر سو قصد با بمب کردند , میدانید خود گروهی از ارتش آلمان اینکار را کرد ? از جمله مارشال رومل پرافتخار و مورد علاقه خود هیتلر در این توطئه دست داشت و بعدا بدستور هیتلر بخاطر اقدام علیه رهبر کشور در گرماگرم جنگ با آمریکا علیرغم خدماتش به آلمان کشته شد .پس واژه وطن پرستی گاهی به کسانی اطلاق میشود که علیه رژیم ویرانگر کشور خود بکمک یک ارتش خارجی مبارزه میکنند .امروز تاریخ هیتلر را ویرانگر آلمان و جهان و جنایتکاری در ردیف چنگیزخان میشناسد و سو قصد کنندگان را وطن پرستان واقعی آلمان 9
این دوستان عدم انتخاب روش صیح مبارزه با رژیم را دلیل اصلی ادامه وجود پلیدش میدانند.
دوستان عزیز، با کلیک کردن بر هر منبع مرجع، به مقاله مربوطه خواهید رسید.
1 comment:
با یقین به استقرار آزادی، دمکراسی و استقلال در میهن در زنجیر و رفاه عادلانه و شکوفائی استعدادهای تک تک هم میهنان
Post a Comment