Wednesday 28 December 2011

تخیلات مالیخولیائی بستن تنگه هرمز یا آرزوی سرنگونی و مرگی (صدام) حسین وار

 نقشه ای ازقرن هفدهم میلادی از جزیره هرمز در شمال تنگه هرمز در خلیج فارس

حتما اخبار و فیلم یا ویدیوهائی از مانور "نیروهای دریائی جمهوری اسلامی" در خلیج فارس را دیده و تهدیدات ناقض قوانین بین المللی برای انسداد شاهراه آبی آزاد تنگه هرمز در خلیج فارس را هم شنیده اید. با دیدن و مطالعه بحثی که بین چند هم میهن در این مورد در فیسبوک که آنرا بسیار جالب و آگاهی دهنده یافتم، دریغم آمد که سایر هموطنان و دوستان موضوعات آن بحث را از دست بدهند. بحث از کامنت یک هموطن (که در این مقاله بنام آقای الف از او نام میبریم) در مورد پستی در باره مانور مزبور شروع شده بود. هموطن مزبور آقائی میانسال می باشد و بحث بین او و دو جوان (جوان ب و جوان ج) است که دوستان فیسبوکی شخصی (آقای د) هستند که اخبار و ویدیوئی در مورد مانور ذکر شده را در صفحفه فیسبوک خود در روز دوشنبه وارد کرده بوده بود. در مقاله حاضر صحبتهای رد و بدل شده با حذف نامها ولی بدون کوچکترین تصحیح یا تغییری در متون بصورت حروف کج و پررنگ نقل قول شده و در پایان همراه با نکات توضیحی بیشتری نتیجه گیری خود را از بحث مزبور به استحضار شما هموطنان و دوستان عزیز خواهم رساند. در ابتدا میتوانید خبر و ویدیو کلیپ بی بی سی را در اینجا مشاهده کنید

ویدیوکلیپ خبری بی بی سی از تهدید به بستن تنگه


نظر اول متعلق به آقای الف است که می گوید
اینا برای تمیز نگه داشتن شلوارهای خودشون و هواداران وحشتزده شون مجبورند از این لاف های پهلوان پنبه ای بزنند. نمیدونم فیلم صحنه اومدن اسباب بازی هائی که اسمش رو گذاشتند ناوهای جنگی در مانور دریائی رو دیدید یا نه ولی اگه مثل دزدهای دریائی بخوان تنگه هرمز که در قوانین بین المللی شاهراه آبی آزاد هست رو ببندند و در واقع از همه کشورهای اطراف خلیج فارس و جامعه بین المللی و جهان متمدن باج بگیرند، آمریکا میتونه ظرف یک سری سورتی در چند ساعت پودرشون کنه.

حدود 7 ساعت بعد جوان ب نوشته است
برو بابا شر نگو!!! اگه انقد طرفشونی برو اونجا زندگی کن!!! بعد میبینم چطور انگشتت میکنن و میندازنت بیرون D: 

یکساعت بعد آقای د نوشته است
ba mani?!?!?!

چند ساعت بعد جوان ج اظهار کرد
to dorei ke kol donya mikhad sar be tan irania nabashe motasefam ke khod irania ham komakeshoon konan .baba dame gheyrate iranit garm. adam che to iran bashe che birun bayad esalate khodesho faramush nakone. zende bad iran hamishe sarboland


چند ساعت بعد آقای الف سه کامنت جداگانه نوشت که بصورت سه پاراگراف در زیر می آید
 آقا (جوان ب) عزیز، متاسفم که ادبیات آخوندای ضد فرهنگ و ضد ایرانی رو استفاده کردید. مگه همه جا مثل ایران تحت یک حکومت جنایتکار و غارتگره که کهریزک داشته باشه و حتی پسرا رو تجاوز کنند؟ شاید هم این بلا سر خودتون چند بار اومده و برای همین عمق شنیع بودن خواستنش برای سایر انسانها رو دیگه درک نمیکنید. البته امیدوارم اینطور نباشه و فقط بخاطر ناپختگی و عدم آگاهیتون باشه که رژیمی رو که دهها هزار هموطن شما رو کشته که شامل هزارها تجاوز و شکنجه تا مرگ میشده، در خیال خودتون مترادف با ایران میگیرید. اینها بهیچ وجه نماینده ملت ایران و تاریخ چند هزارساله ش و فرهنگ والاش نیستند. در رابطه با آمریکا و غرب هم بنظر میاد نمیدونید که از اول از ترس قدرت گرفتن سازمانها و احزاب ملی و مترقی و دمکراتیک، خمینی رو علیه شاه حمایت کردند و تا همین الان هم - علیرغم کشتارهای ضد بشری دهها هزار ایرانی توسط رژیم و همچنین تروریزمش و کشتار هزاران آمریکائی، انگلیسی، فرانسوی، عراقی، لبنانی، افغانی و شهروندان سایر کشورها در بمباران های تروریستی - از رژیم در حال حمایت بوده و هستند. البته در حال و هوای فعلی جهان در قرن بیست و یکم، ملت های قدرتمند دیگه وقتی به منافع اصلیشون میرسه به پدر و مادر خودشون هم رحم نمیکنند چه برسه به رژیمی منفور و ورشکسته و ضد تمدن. بنابراین اگر خامنه ای و رژیم ضد ایرانیش بخوان پاشونو از کفش شون درازتر کنند، همونطور که گفتم ظرف یکی مدت کوتاه "نیروی دریائی" پهلوان پنبه ایشونو پودر خواهند کرد. وقتی هم که میگم پودر مبالغه نمیکنم، بمب هائی غیر اتمی دارند که میتونانند تمام فضای دور یک هدف رو ظرف چند ثانیه به گازی انفجاری و جهنمی سوزان تبدیل کنند که هدف پودر خواهد شد، البته پودر سیاه.

آقا (جوان ج) عزیز، شما اشتباه میکنید، اکثریت ملت های جهان از فرهنگ و میراث تاریخی ملت ایران خوششون میاد و برای همین هم هست که نماینده گان ملت های متمدن از نیروهای آپوزیسیون ایران علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران حمایت میکنند. در ضمن اصالت ایران در فرهنگ و تاریخ و ملت بزرگش هست و اگر بدونید خمینی و رژیمش از اول علیه ایران و ایرانی بودند و حتی در اوائل میخواستند تخت جمشید رو هم نابود کنند که ایرانیان غیرتمند جلوی این کار جنایتکار بزرگ رو گرفتند. اینها وظیفه خودشون رو -حتی همین الان - یک امپراطوری خلیفه ای در جهان و بخصوص در دنیای مسلمانان میدونند. البته اینها خدائی رو هم در عمل قبول ندارند چون هیچ انسانی که به ایزد متعال اعتقاد داشته باشه، صدها میلیارد دلار اموال ملت و بقول خودشون "بیت المال" رو چپاول نمیکردند و اینهمه جوون بیگناه رو که فقط آزادی میخواستند نمیکشتند. کسانی که در عمل به خدا اعتقاد داشته باشند، حتی نمیتوانند یک ریال از مال مردم رو بخورند تا برسه به اینکه برای دزدی های میلیاردی، دهها انسان رو بکشند. در واقع خود شما هم قربانی همین رژیم هستید وگرنه اگر دولتی ایراندوست داشتیم، نیازی نمی بود که میلیونها ایرانی به بهانه های مختلف از ایران فرار کنند. البته ملت ایران بزودی ریشه ظلم و بیداد با سوء استفاده از نام خدا رو از بیخ و بن خواهد کند و آنوقت هست که ایران سربلند و ملتش در آزادی و رفاه و برابری زندگی خواهد کرد و دگرباره بخشی از جهان متمدن خواهیم شد. من و شما و هر کسی هم که از ته دلش عاشق میهن و ملتش باشه، بایستی تا جائی که توان داره در این راه کوشش کنه. به امید آزادی و آبادی و سربلندی جاودانی ایران و ایرانی

 اعتراف روزنامه حکومتی شرق به غارت بی رويه درآمد نفتی ايران، توسط آخوندهای حاکم و پاسداران نظام آخوندای ضد ایرانی
روزنامه شرق نوشت: اعتراف بی سابقه احمد قلعه بانی، مديرعامل شرکت ملی نفت را بخوانيد: «صنعت نفت گاو شيردهی بود و هست ولی اين گاو شيرده در مدت اخير، پوست و استخوان شده و رسيدگی و نگهداری می خواهد که هم چنان شير بدهد... . بيچاره «گاو شيرده نفت» که از سال 84 تا نيمه اول 90، بيش از 471ميليارد دلار به خزانه دولت ريخته، در عوض چنان بر او رفته که حالا «پوست و استخوان» اش باقی مانده است. اين گاو شيرده پوست و استخوان شده برای «پروار شدن» دوباره، فقط نياز به پول ندارد. «تيمار» می خواهد. تيمارداران بايد راه و روش درست تيمارداری بدانند... کل درآمد نفتی 23ساله ايران از سال 60 تا 83 مجموعا 433ميليارد دلار بوده است. يعنی حدود 38ميليارد دلار کمتر از شش ونيم سال اخير. حالا اين پولها چطور هزينه شده که قلعه بانی در همان سخنرانی گفته است: «سال به سال بودجه نفت توسط مجلس کم می شود.


البته بحث ادامه پیدا کرد و اظهارنظرها به موضوعات دیگر رسید که برای اختصار در اینجا گنجانده نمیشود

تهدید به بستن تنگه وواکنش تند غرب و جهان متمدن
بنا بر گزارش ایرنا، خبرگزاری رسمی حکومت ایران، دیروز معاون اول "رئیس جمهور جمهوری اسلامی" گفت که در صورت تحریم نفت ایران «یک قطره نفت از طریق تنگه هرمز عبور نخواهد کرد.» و بدینگونه جمهوری اسلامی بطور رسمی جامعه بین المللی و بویژه کشورهای منطقه و جامعه اروپا را تهدید کرد. البته بلافاصله جامعه جهانی نیز پاسخ هائی دادند که مهمترین آنها از این قرار هستند

 سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا در واشنگتن ، این تهدید را «بی اساس» ناميد و گفت: اين نظرات تلاش دیگر حکومت ایران برای منحرف کردن حواس جهان از مسئله واقعی و ادامه سرپیچی از تعهدات بین المللی هسته ای آن کشور است. وی اضافه کرد:  باید سهمی از کرکری خواندن را هم در این میان در نظرگرفت و قطعا ما از نقل و انتقال آرام نفت حمایت می کنیم
سخنگوی مسوول سياست خارجی اتحاديه اروپا به خبرگزاری فرانسه گفته است: اتحاديه اروپا دور تازه ای از تحريم ها عليه ايران را مدنظر دارد و ما اعمال اين تحريم ها را دنبال می کنيم و انتظار می رود که اين تصميم در نشست بعدی شورای امور خارجی اتحاديه در روز ۳۰ ژانويه اتخاذ شود
سخنگوی وزارت خارجه آلمان به گزارش خبرگزاری رویترز گفت: آمریکا و اروپا در این زمینه که باید برای وادار کردن ایران به رعایت موازین آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای فشار سیاسی بر این کشور را افزایش داد به توافق نظر دست یافته‌اند

چراغ سبز اعراب به اتحاديه اروپا برای تحریم نفت رژیم ایران منابع آگاه در دوبی، به خبرگزاری رویترز گفته اند عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس در صورت تحریم نفت ایران به وسیله اتحادیه اروپا، نفت جایگزین برای رفع نياز اروپا روانه بازار خواهند کرد. وی تصریح کرد که اظهارات مقام‌های جمهوری اسلامی تنها نشانگر اثربخش‌ بودن تحریم‌ها است. تهدیدهای حکومت ایران اثری بر تصمیم‌های دولت آلمان نخواهد گذاشت

بحث حقوقی و تاریخچه آبهای آزاد
ولی آیا تهدیدات حکومت ایران، صرفنظر از داشتن یا نداشتن توان اینکار، پایه و اساس قانونی دارد؟ شاید جالب باشد که بطور مختصر به تاریخچه قوانین دریائی نظر بیافکنیم. قانون دریائی به مسائل و جرایم دریائی می پردازد. بنظر میرسد که مبنای قانونی ذکر شده توسط منابع رژیم ایران نه قانون دریائی بلکه مسئله عبور بی ضرر و شرایط آن در کنواسیون 1958 حقوق در دریاهای آزاد، یا کنواسیون ژنو، است که در 1982 توسط سازمان ملل با پیمان قانون دریا جایگزین و در 1994 با رسیدن کشورهای امضاء کننده پیمان به 60 بمورد اجرا گذارده شد. البته این کنواسیون و پیمان مزبور کما بیش همان قوانین مرسومی می باشند که صدها سال مورد استفاده بوده اند. پیمان قانون دریا در مورد آبراه هاو دریاها ی داخلی کشورها نیست که کاملا به قوانین داخلی هر کشوری مربوط می شود. بلکه در رابطه با آبراه های بین المللی است. در قوانین بین المللی بغیر از رودخانه ها، دریاچه ها و دریاهای داخلی هر کشوری، آبهای ساحلی آن - که طبق تعاریف حقوقی از خشکی تا خط پایه یا منحنی آب بهنگام جزر و دوری آب دریا از ساحل است - نیز جزو آبهای داخلی آن کشور محسوب می شوند که حتی کشتی های کشورهای دوست نیز بدون اجازه حق ورود به آنرا ندارند. قلمرو دریائی هر کشورساحلی از قرن هیجدهم سه مایل دریایی (برابر با 5.6 کیلومتر) بود که تاریخا مرزی بود که هر کشوری میتوانست از ساحل تا آنجا را با شلیک توپ جنگی محافظت کند. ولی از اواسط قرن بیستم  قلمرو دریائی را حداکثر12 مایل دریائی (برابر با 22 کیلومتر) از مرز آبهای داخلی آن کشور حساب می کرده اند. 

باریکترین قسمت تنگه هرمز حدود 29 مایل دریائی یا 54 کیلومتر می باشد که 12 مایل دریائی (برابر با 22 کیلومتر) آن متعلق به کشور عمان و 12 مایل دریائی آن (برابر با 22 کیلومتر) قلمرو دریائی ایران است و بنابراین 5 مایل دریائی (برابر با 9 کیلومتر) آن آبراه بین المللی و دریای آزاد است . 

ضربات اقتصادی تهدیدات رژیم علیه منافع ملی ایران
اهمیت تجاری و استراتژیک تنگه هرمز برای جهان در این نکته است که بعنوان مثال در سال 2009 روزانه بطور متوسط 13 تانکر نفتی با 15.5 میلیون بشکه ( 2,460,000 متر مکعب) نفت خام از تنگه عبور می کند. در سال 2009 این مقدار برابر بود با  33 در صد نفت جهان که از طریق آبهای دریائی منتقل شد که 17% کل نفت انتقال داده شده جهان بود که حدود 75% آن به کشورهای آسیائی برده شد. 

البته در پاسخگوئی برای هر گونه شرایط محتمل، صرفنظر از خریدهای نظامی و تسلیحاتی چند ده میلیارد دلاری پادشاهی عربستان سعودی و سایر کشورهای اطراف خلیج فارس، حکومت های مزبور به فکر راه های عدم استفاده از تنگه منجمله احداث کانال های جایگزین و ایجاد خط لوله های انتقال دهنده نفت و گاز درخاک سرزمین های خود نیز بوده اند. بعنوان مثال امارات متحده عربی با خط لوله ای که به شرق تنگه هرمز منتهی میشود قادر به صادر کردن 2.5 میلیون بشکه در روز می باشد. لوله دیگری با ظرفیت 4.5 میلیون بشکه در روز عربستان را به دریای سرخ متصل مینماید. خط لوله دیگری با ظرفیت 2.6 میلیون بشکه در روز عراق را به ترکیه متصل مینماید ولی بخاطر عملیات خرابکاری که گهگاهی در این خط لوله انجام گرفته، عراق هم اکنون بفکر خط لوله دیگری نیز هست که منطقه مورد حملات تخریبی را دور بزند. حتی ادامه لفظی تهدیدات علیه آبراه های بین المللی باعث عدم امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز شده و حق بیمه کشتی ها را  افزایش می دهد و در نتیجه ترافیک و کشتیرانی در تنگه محدود خواهد شد. این امر به تنهائی به اقتصاد ورشکسته ایران تحت جمهوری اسلامی صدمات سنگینی وارد خواهد کرد.البته تهدیدات لفظی علیه تنگه هرمز بهمراه قلدری های منطقه ای بویزه در مانورهای دریائی توسط رژیم یاغی ایران تازه گی نداشته و تا کنون نیز نتیجه اش تغییر مسیر رفت و آمد اکثر ترافیک خلیج فارس به درون آبهای قلمرو دریائی عمان و کاهش میزان مالیات های دریافتی ایران و افزایش مالیات های دریافتی توسط عمان از شرکت های کشتیرانی بوده است. 

اعلان جنگ 
درصورتی که تهدیدات از گفتار به واقعیت بپیوندد و حکومت ایران آبراه بین المللی تنگه هرمز و بخصوص بخش قلمرو دریائی عمان را مسدود نماید، در واقع علیه کشورهای ذینفع مانند عمان و سایرکشورهای خیلج فارس و همچنین شرکت ها و کشورهای وارد کننده و صادر کننده به منطقه اعلان جنگ و مخاصمات فعال را شروع کرده است. البته در چنین وضعیتی، با در نظر گرفتن نیازحیاتی خود ایران به خلیج فارس برای صادرات و واردات، حکومت ایران در عمل به منافع اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی و نظامی ملت ایران خیانت ورزیده و حتی علیه منافع حاکمیت ننگین خود نیز شلیک کرده و در واقع بنوعی خودکشی دست زده است. دلیلی هم که اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران تهدیدات رژیم را لاف و گزاف می پندارند، همین حقیقت است.  

  آخرین خبری که اخطار بسیار قدرتمند ایالات متحده آمریکا نسبت به تهدیدات رژیم ایران را نشان میدهد حاکی است که سخنگوی ناوگان پنجم آمریکا مستقر در بحرین که مسئول نیروهای دریائی آمریکا از خلیج فارس تا سواحل کنیا در جنوبی ترین قسمت شرق آفریقاست، اظهار داشته است: هر کسی (حکومتی) که آزادی دریانوردی در یک تنگه بین المللی را تهدید میکند، بوضوح از جامعه جهانی خارج شده است. هیچگونه اخلالی تحمل نخواهد شد.  نیروی دریائی آمریکا همیشه آماده است که با هرگونه عمل بد خواهانه مقابله کرده و از آزادی دریانوردی اطمینان حاصل نماید 

در علامت بسیار واضح دیگری از خسته شدن جهان متمدن از اعمال و تهدیدات تروریستی رژیمی که مانند دزدان سرگردنه با جهان متمدن برخورد میکند،  شبکه اول تلویزیون آلمان خبر داد که خامنه‌ای از حملات تروریستی و وحشیانه 11 سپتامبرو کشتار هزاران انسان بیگناه از سرتاسر جهان و پیرو تمامی ادیان مطلع بوده است

راه امام سوم شیعیان حسین یا راه صدام حسین
 تلویزیون جمهوری اسلامی کلیپی از فرمانده "نیروی دریائی" خود را نشان داد که با گفتن "یا حسین، یا حسین، یا حسین" مانور دریائی را شروع کرد. شخص گیرنده پیام هم گفت "راه ما، راه حسین است." در تحلیل نهائی دیکتاتوری مادون تاریخ و مذهبی "ولایت فقیه"، که سران بزدل آن مانند همه مستبدین همیشه از قدرت برترمیترسیده اند، تنها در صورت مشاهده سرنگونی نزدیک تمامیت رژیم خود و از سر استیصال مطلق ممکن است به عمل دیوانه وار و جنایتکارانه و تروریستی نقض قوانین بین المللی و اعلان جنگ علیه ملت های همسایه و جامعه جهانی اقدام نماید و شاید هم بتواند با مین گذاری و غرق کردن چند کشتی خودی در تنگه هرمز که عمق آن بطور متوسط فقط 50 متر است، برای اندک زمانی، عملا مهمترین شاهراه آبی انتقال انرژی جهان را مسدود نماید ولی با پاسخ سهمگین شورای امنیت ملل متحد، دولتهای منطقه و قدرتهای ذینفع و حتی روسیه و چین و بویزه تنها ابرقدرت جهان و متحدناش، چند روزی بیشتر طول نخواهد کشید که نه تنها تنگه مجددا بازگشائی شده بلکه با نابودی نیروهای مسلح رژیم در سرتاسر ایران و سرنگونی این جرثومه های تروریست و ضد بشری توسط ملت بزرگ ایران، در عمل به بازمانده گان رژیم ضد تاریخی ثابت خواهد شد که راه آنها واقعا راه (صدام) حسین بوده است

غلط کردم گوئی سران رژیم
مشاهده 4 لینک و 2 ویدیو کلیپ زیر، عدم داشتن کوچکترین شانس موفقیت رژیم برای بستن بیش از چند ساعت یا حد اکثر یکی دو روز تنگه هرمز را ثابت می نماید. البته امروز اول ژانویه (روز چهارم بعد از انتشار اولیه این مقاله) خبرفاصله‌گرفتن مقامات رژیم ایران از تهدید بستن تنگه هرمزمنتشر شد.

بوضوح روشن است که صرفنظر از مواضع ضد و نقیض، جمهوری اسلامی کاملا به صدام حسین وار بودن تخیلات مالیخولیائی 
خود آگاهند. در نظر کلی تمامی دیکتاتورهای جهان بزدل و ترسو هستند و این بخصوص وقتی قدرت برتر را حس میکنند، دیده میشود. در رابطه با رژیم آخوندهای ضد بشر و ضد ایرانی که تاریخچه نظامی قابل ذکری نداشته اند، که قلدری و وحشیگری خود را فقط علیه ملت ایران و بی دفاعان و مردم غیر مسلح یا ضعیفتر نشان داده اند، این بزدلی بصورت بسیار افتضاح تری وجود دارد که سه مثال واضح آن عبارت هستند از: 

1 ترس خامنه ای هنگامی که " رئیس جمهور" خمینی بود که موسوی را بزور به او بعنوان نخست وزیر قالب کرد و او بزدلانه پذیرفت

2 ترس و بزدلی خمینی که بهنگامی که در قدرت نبود و از قدرت شاه وحشت داشت، او را "ظل الله" یعنی "سایه خدا" خطاب میکرد

3 وقتی که خمینی قدرت برتر عراق را بالاخره  فهمید نوش جان کردن جام زهر و پذیرش خفت بار آتش بس را پذیرفت

بهر حال حتی اگر خامنه ای و احمدی نژاد و سایر سران بزدل و جنایتکار و غارتگر نظام باقیمانده از خمینی، غیرت و جرئت هیتلر را هم  داشتند که بهنگام شکست خودکشی کرد، که ندارند، نهایتا سرنوشتی زیاد دور از سرنوشت صدام و قذافی نخواهند داشت زیرا با وحشیگری های بی حد و حصر خود علیه ملتی بزرگ و بشریت متمدن، راه های دیگر برای کنار رفتن مسالمت آمیز خود را از بین برده اند



F14 های سی سال پیش هنوز بهترین جت جنگنده های جمهوری اسلامی




نیروی هوائی ایالات متحده بزرگترین، مدرنترین و مجهزترین نیروی هوائی جهان

Friday 23 December 2011

آیا آمریکا از خواب 10 ساله بیدار شده و چشم پوشی نسبت به تروریزم ضد بشری وحشیان اشغالگر ایران را خاتمه میدهد؟

در تاریخ 11 سپتامر 2011 در مقاله "بزرگترین عمل تروریستی تاریخ بشر و سیاست مماشات آمریکا با رژیم تروریستی جنایتکاران غارتگر ایران" نسبت به چشم پوشی دولتهای مختلف آمریکا نسبت به اعمال تروریستی رژیم شارلاتانهای اشغالگر ایران، توضیح داده شده بود. دیروز، پنجشنبه 22 دسامبر، خبرهائی مبنی بر پاداش ۱۰ میلیون دلاری آمریکا برای مهره القاعده در ایران منتشرشد. با اینکه این خبر تا حدی در جهت صحیح افشای همکاری رژیم ایران با تروریستهای القاعده می باشد، ولی هنوز نشاندهنده جرئت دولت فعلی آمریکا برای افشای تمامی ابعاد گسترده جنایات تروریستی وحشیانه ملایان جنایتکار و غارتگر و پاسداران ترویست و قاچاقچی آنها نیست
در جواب این سئوال که "آیا آمریکا از خواب 10 ساله بیدار شده و چشم پوشی نسبت به تروریزم ضد بشری وحشیان اشغالگر ایران را خاتمه میدهد؟" بایستی منتظر واکنش رسمی دولت اوباما به حکم جدید یک قاضی فدرال ایالات متحده باشیم که امروز در حکم خود بطور مشترک، القاعده، طالبان و حکومت وحشیان اشغالگر ایران را در کشتار هزاران انسان بی گناه در 11 سپتامبر مقصر شناخته است

قاضی دانیلزدر پایان این پروسه قانونی 10 ساله و بعد از اینکه هفته گذشته برای 4 ساعت شواهد کمک فعالانه حکومت ایران به هواپیماربایان ارائه شد، امروز حکم کرد که شاکیان - که خانواده های جان باختگان جنایات تروریستی 11 سپتامبر و مدعی 100 هزار میلیارد دلار غرامت می باشند - ثابت کرده اند که علت حملات  تروریستی سال 2001  پشتیبانی طالبان و رژیم ایران از القاعده بوده است. با در نظر گرفتن اینکه مرتجعین و تروریستهای طالبان نسبت به رژیم وحشیان اشغالگر ایران که بر صدها میلیارد دلار درآمد نفتی ایران چنگ انداخته اند، دارای قدرت تروریستی چندانی نبودند، میتوان رژیم آخوندهای فاسد و ضد بشر و در راس آنها خامنه ای جنایتکار را عاملان اصلی جنایات تروریستی وحشتناک مزبور دانست. حکم این قاضی دادگاه فدرال ایالات متحده آمریکا همچنین تاکید میکند که رژیم ایران همچنان به ارائه حمایت مادی و منابع به القاعده از طریق فراهم آوردن پناهگاه امن برای اعضا و رهبران القاعده در داخل ایران ادامه میدهد

در علامت بسیار واضح دیگری از خسته شدن جهان متمدن از اعمال و تهدیدات تروریستی رژیمی که مانند دزدان سرگردنه با جهان متمدن برخورد میکند، شبکه اول تلویزیون آلمان خبر داد که خامنه‌ای از حملات تروریستی و وحشیانه 11 سپتامبرو کشتار هزاران انسان بیگناه از سرتاسر جهان و پیرو تمامی ادیان مطلع بوده است



در تحلیل نهائی بهترین راه تشخیص خاتمه سیاست مماشات با رژیم پسمانده از آیت الشیطان العظمی خمینی شیاد و ضد بشر و ضد ایرانی، و همچنین جدیت هر دولت خارجی در مبارزه با تروریزم بین المللی بسرکرده گی رژیم فعلا حاکم در ایران، همانا برسمیت شناختن و همکاری با سازمانها و احزاب آپوزیسیون ایران که در واقع نماینده گان واقعی اکثریت قاطع ملت بزرگ ایران هستند و بویژه خارج کردن مجاهدین توسط دولت ایالات متحده از لیست سازمانهای تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکاست. ادامه حفظ این سازمان در لیست چیزی جز مماشات با آخوندهای جنایتکار و غارتگر و اشغالگر ایران نیست کما اینکه دهها دادگاه عالی در بریتانیا، فرانسه، آمریکا و در سطح اروپا به مسخره بودن تروریست خواندن مجاهدین رای داده اند. درآخرین نمونه  طبق گزارش بی بی سی در تحولی دیگر، عالی ترین دادگاه اتحادیه اروپا حکم خارج کردن سازمان مجاهدین خلق از فهرست سیاه سازمانهای تروریستی را تایید کرد. دولت فرانسه تنها دولت اروپائی بود که علیه حکم دادگاه بدوی اتحادیه اروپا برای حذف نام این سازمان از این فهرست فرجام خواهی کرده بود، ولی دادگاه عالی اتحادیه اروپا این درخواست را رد کرده و دولت فرانسه را مجبور به پرداخت کلیه هزینه های سازمان مجاهدین خلق ایران نمود.

Sunday 11 December 2011

پیشتازان ایرانزمین (1): چه کسی می خواهد من وتو ما نشویم، خانه اش ویران باد



تاریخ ایران همواره با بزرگان و پیشتازانی در تمامی عرصه های انسانی تزئین گشته که با همت و فداکاری - و در مواردی حتی با تقدیم جان ارزشمندشان - در زمینه تخصصی خود، همچون ستاره هائی سوزان، روح لطیف و وجود زیبای خود را سوزانده و بر فلک تاریخ ایران و بشریت نور اختصاصی خود رادرخشانده اند

سریال "پیشتازان ایرانزمین" قدمی هر چند کوچک برای معرفی و شناخته شدن بیشتر آن عزیزان زنده و یا جاوید نامی است که آثار و فعالیتهای آگاهیبخش آنها برای امروز ما کاملا ملموس و دوست داشتنی و مایه بهبود زندگی شخصی و اجتماعی ماست. امیدوارم این رشته از مقالات مورد استقبال شما هم میهنان عزیزم قرار گرفته و مرا با راهنمائی ها و توصیه های خود در این امر بسیار پسندیده کمک نموده و در پربارترشدن این سریال همراهی کنید

ایران همواره توسط خود ملت ایران و همچنین انساندوستان و فرهنگیان جهان بعنوان سرزمین شعرها و شورها شناخته شده و  شاعران گرانقدری مانند خیام و سعدی بخشی از میراث فرهنگی ما برای ملت خود و بشریت متمدن هستند. پس بجاست که سریال "پیشتازان ایرانزمین" را با معرفی یک تن از فرهیختگان فرهنگی ایرانزمین شروع کنیم

برگزیده ای از قصیده "آبی سیاه خاکستری" از حمید مصدق
آسمانها آبی
 پر مرغان صداقت آبی ست ....
تو بهاری ؟
نه
بهاران از توست
از تو می گیرد وام
هر بهار اینهمه زیبایی را.....
آه سرگشتگی ام در پی آن گوهر مقصود چرا
در پی گمشده ی خود به کجا بشتابم ؟
مرغ آبی اینجاست.....
باز کن پنجره را
تو اگر بازکنی پنجره را
من نشان خواهم داد
به تو زیبایی را....
صحبت از سادگی و کودکی است
چهره ای نیست عبوس...
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را
صبح دمید....
زندگی زیبایی ست...
ما قناریها را
از درون قفس سرد رها می کردیم...
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا
زندگانی بخشد...
راستی شعر مرا می خوانی ؟...
من به هنگام شکوفایی گلها در دشت
باز برمی گردم
و صدا می زنم :
ای
باز کن پنجره را
باز کن پنجره را
در بگشا
که بهاران آمد....
من اگر سوی تو برمی گردم
دست من خالی نیست
کاروانهای محبت با خویش
ارمغان آوردم....
با من اکنون چه نشستنها ، خاموشیها
با تو اکنون چه فراموشیهاست
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد
من اگر ما نشوم ، تنهایم
تو اگر ما نشوی
خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند...

 حمید مصدق
 در اولین قسمت از "پیشتازان ایرانزمین" از حمید مصدق یاد می کنیم. او یک شاعر توانمند و حقوقدان ایرانی بود که در بهمن ۱۳۱۸ در شهرضا متولد شد. چند سال بعد به همراه خانواده‌اش به اصفهان رفت و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد. او در دوران دبیرستان با منوچهر بدیعی، هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی و بهرام صادقی هم مدرسه بود و با آنان دوستی و آشنایی داشت

مصدق در ۱۳۳۹ وارد دانشکده حقوق شد و در رشته بازرگانی درس خواند. از سال ۱۳۴۳ در رشته حقوق قضایی تحصیل کرد و بعد هم مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد گرفت. در ۱۳۵۰ در رشته فوق لیسانس حقوق اداری از دانشگاه ملی دانش‌آموخته شد و در دانشکده علوم ارتباطات تهران و دانشگاه کرمان به تدریس پرداخت. وی پس ار دریافت پروانه وکالت از کانون وکلا در دوره‌های بعدی زندگی همواره به وکالت اشتغال داشت و کار تدریس در دانشگاه‌های اصفهان، بیرجند و بهشتی را پی می‌گرفت

در ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و در زمینه روش تحقیق به تحصیل و تحقیق پرداخت. تا سال ۱۳۵۸ بیشتر به تدریس روش تحقیق اشتغال داشت و از ۱۳۶۰ تدریس حقوق خصوصی به خصوص حقوق تعاون . مصدق تا پایان عمر عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود و مدتی نیز سردبیری مجله کانون وکلا را به عهده داشت. حمید مصدق در هشتم آذرماه ۱۳۷۷ بر اثر بیماری قلبی در تهران درگذشت

برای آشنائی بیشتر با حمید مصدق و برای دیدن لیستی از منظومه ها و اشعار وی و همچنین ویرایش ها و تالیفات او به این لینک مراجعه کنید. در زیر بخش هائی از آثار او را مرور میکنیم

متن کامل قصیده آبی خاکستری سیاه

سروده شده در آذر و دی 1343
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی توام
گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من
گیسوان تو شب بی پایان
جنگل عطرآلود
شکن گیسوی تو
موج دریای خیال
کاش با زورق اندیشه شبی
از شط گیسوی مواج تو، من
بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم
کاش بر این شط مواجِ سیاه
همه ی عمر سفر می کردم
من هنوز از اثر عطر نفسهای تو سرشار سرور
گیسوان تو در اندیشه ی من
گرم رقصی موزون
کاشکی پنجه ی من
در شب گیسوی پر پیچ تو راهی می جست
چشم من چشمه ی زاینده ی اشک
گونه ام بستر رود
کاشکی همچو حبابی بر آب
در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود
شب تهی از مهتاب
شب تهی از اختر
ابر خاکستری بی باران پوشانده
آسمان را یکسر
ابر خاکستری بی باران دلگیر است
و سکوت تو پس پرده ی خاکستری سرد کدورت افسوس!
سخت دلگیرتر است
شوق بازآمدن سوی توام هست
اما
تلخی سرد کدورت در تو
پای پوینده ی راهم بسته
ابر خاکستری بی باران
راه بر مرغ نگاهم بسته
وای ، باران
باران ؛
شیشه ی پنجره را باران شست
 از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
آسمان سربی رنگ
 من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای ، باران
باران ؛
پر مرغان نگاهم را شست
خواب رؤیای فراموشیهاست!
خواب را دریابم،
که در آن دولت خاموشیهاست .
من شکوفایی گلهای امیدم را در رؤیاها می بینم ،
و ندایی که به من می گوید :
 ”گر چه شب تاریک است
دل قوی دار ،
 سحر نزدیک است “
دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می بیند
مهر در صبحدمان داس به دست
خرمن خواب مرا می چیند
آسمانها آبی
 پر مرغان صداقت آبی ست
دیده در اینه ی صبح تو را می بیند
از گریبان تو صبح صادق
 می گشاید پر و بال
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری ؟
نه
از آن پاکتری
تو بهاری ؟
نه
بهاران از توست
از تو می گیرد وام
هر بهار اینهمه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو!
سبزی چشم تو
دریای خیال
پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز
مزرع سبز تمنایم را
ای تو چشمانت سبز
 در من این سبزی هذیان از توست
زندگی از تو و
مرگم از توست
سیل سیال نگاه سبزت
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
و دراین راه تباه
عاقبت هستی خود را دادم
آه سرگشتگی ام در پی آن گوهر مقصود چرا
در پی گمشده ی خود به کجا بشتابم ؟
مرغ آبی اینجاست
در خود آن گمشده را دریابم
در سحرگاه سر از بالش خواب بردار
کاروانهای فرومانده ی خواب از چشمت بیرون کن
باز کن پنجره را
تو اگر بازکنی پنجره را
من نشان خواهم داد
به تو زیبایی را
بگذاز از زیور و آراستگی
من تو را با خود تا خانه ی خود خواهم برد
که در آن شوکت ِ پیراستگی
چه صفایی دارد
آری از سادگیش
چون تراویدن مهتاب به شب
مهر از آن می بارد
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به عروسی عروسکهای
کودک خواهر خویش
که در آن مجلس جشن
صحبتی نیست ز دارایی داماد و عروس
صحبت از سادگی و کودکی است
چهره ای نیست عبوس
کودک خواهر من
در شب جشن عروسی عروسکهایش می رقصد
کودک خواهر من
امپراتوری پر وسعت خود را هر روز
شوکتی می بخشد
کودک خواهر من نام تو را می داند
نام تو را می خواند
گل قاصد آیا
با تو این قصه ی خوش خواهد گفت ؟
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز
باز کن پنجره را
صبح دمید
 چه شبی بود و چه فرخنده شبی
آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
کودک قلب من این قصه ی شاد
از لبان تو شنید :
”زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
 بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان
از میان فاصله ها را برداشت
 دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست “
قصه ی شیرینی ست
کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد
قصه ی نغز تو از غصه تهی ست
باز هم قصه بگو
تا به آرامش دل
سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم
گل به گل ، سنگ به سنگ این دشت
یادگاران تو اند
رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ
در تمام در و دشت
سوکواران تو  اند
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک ، اما ایا
باز برمی گردی ؟
چه تمنای محالی دارم
خنده ام می گیرد
چه شبی بود و چه روزی افسوس
با شبان رازی بود
روزها شوری داشت
ما پرستوها را
از سر شاخه به بانگ هی ، هی
می پراندیم در آغوش فضا
ما قناریها را
از درون قفس سرد رها می کردیم
آرزو می کردم
دشت سرشار ز سرسبزی رویا ها را
من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم
دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند
از دلم رست گیاهی سرسبز
سر برآورد درختی شد نیرو بگرفت
برگ بر گردون سود
این گیاه سرسبز
این بر آورده درخت اندوه
حاصل مهر تو بود
و چه رویاهایی
که تبه گشت و گذشت
و چه پیوند صمیمیتها
که به آسانی یک رشته گسست
چه امیدی ، چه امید ؟
چه نهالی که نشاندم من و بی بر گردید
دل من می سوزد
که قناریها را پر بستند
و کبوترها را
آه کبوترها را
و چه امید عظیمی به عبث انجامید
در میان من و تو فاصله هاست
گاه می اندیشم
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا
زندگانی بخشد
چشمهای تو به من می بخشد
شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی
دفتر عمر مرا
با وجود تو شکوهی دیگر
رونقی دیگر هست
می توانی تو به من
زندگانی بخشی
یا بگیری از من
آنچه را می بخشی
من به بی سامانی
باد را می مانم
من به سرگردانی
ابر را می مانم
من به آراستگی خندیدم
من ژولیده به آراستگی خندیدم
سنگ طفلی ، اما
خواب نوشین کبوترها را در لانه می آشفت
قصه ی بی سر و سامانی من
باد با برگ درختان می گفت
باد با من می گفت :
” چه تهیدستی مَرد “
ابر باور می کرد
من در ایینه رخ خود دیدم
و به تو حق دادم
آه می بینم ، می بینم
تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی
من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم
چه امید عبثی
من چه دارم که تو را در خور ؟
هیچ
من چه دارم که سزاوار تو ؟
هیچ
تو همه هستی من ، هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری ؟
همه چیز
تو چه کم داری ؟ هیچ
بی تو در میابم
چون چناران کهن
از درون تلخی واریزم را
کاهش جان من این شعر من است
آرزو می کردم
که تو خواننده ی شعرم باشی
راستی شعر مرا می خوانی ؟
نه ، دریغا ، هرگز
باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی
کاشکی شعر مرا می خواندی
بی تو من چیستم ؟ ابر اندوه
بی تو سرگردانتر ، از پژواکم
در کوه
گرد بادم در دشت
برگ پاییزم ، در پنجه ی باد
بی تو سرگردانتر
از نسیم سحرم
از نسیم سحر سرگردان
بی سرو سامان
بی تو - اشکم
دردم
آهم
آشیان برده ز یاد
مرغ درمانده به شب گمراهم
بی تو خاکستر سردم ، خاموش
نتپد دیگر در سینه ی من ، دل با شوق
نه مرا بر لب ، بانگ شادی
نه خروش
بی تو دیو وحشت
هر زمان می دردم
بی تو احساس من از زندگی بی بنیاد
و اندر این دوره بیدادگریها هر دم
کاستن
کاهیدن
کاهش جانم
کم
کم
چه کسی خواهد دید
مردنم را بی تو ؟
بی تو مردم ، مردم
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی ، روی تو را
کاشکی می دیدم
شانه بالازدنت را
بی قید
و تکان دادن دستت که
مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر را که
عجیب !‌عاقبت مرد ؟
افسوس
کاش می دیدم
من به خود می گویم:
” چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد ؟ “
باد کولی ، ای باد
تو چه بیرحمانه
شاخ پر برگ درختان را عریان کردی
و جهان را به سموم نفست ویران کردی
باد کولی تو چرا زوزه کشان
همچنان اسبی بگسسته عنان
سم فرو کوبان بر خاک گذشتی همه جا ؟
 آن غباری که برانگیزاندی
سخت افزون می کرد
تیرگی را در دشت
و شفق ، این شفق شنگرفی
بوی خون داشت ، افق خونین بود
کولی باد پریشاندل آشفته صفت
تو مرا بدرقه می کردی هنگام غروب
تو به من می گفتی :
” صبح پاییز تو ، نامیمون بود ! “
من سفر می کردم
و در آن تنگ غروب
یاد می کردم از آن تلخی گفتارش در صادق صبح
دل من پر خون بود
در من اینک کوهی
سر برافراشته از ایمان است
من به هنگام شکوفایی گلها در دشت
باز برمی گردم
و صدا می زنم :
” ای
باز کن پنجره را
باز کن پنجره را
در بگشا
که بهاران آمد
که شکفته گل سرخ
به گلستان آمد
باز کن پنجره را
که پرستو می شوید در چشمه ی نور
که قناری می خواند
می خواند آواز سرور
 که : بهاران آمد
که شکفته گل سرخ به گلستان آمد “
سبز برگان درختان همه دنیا را
نشمردیم هنوز
من صدا می زنم :
” باز کن پنجره ، باز آمده ام
من پس از رفتنها ، رفتنها ؛
با چه شور و چه شتاب
در دلم شوق تو ، اکنون به نیاز آمده ام “
داستانها دارم ،
از دیاران که سفر کردم و رفتم بی تو
از دیاران که گذر کردم و رفتم بی تو
بی تو می رفتم ، می رفتن ، تنها ، تنها
وصبوری مرا
کوه تحسین می کرد
من اگر سوی تو برمی گردم
دست من خالی نیست
کاروانهای محبت با خویش
ارمغان آوردم
من به هنگام شکوفایی گلها در دشت
باز برخواهم گشت
تو به من می خندی
من صدا می زنم :
” آی!
 باز کن پنجره را “
پنجره را می بندی
با من اکنون چه نشستنها ، خاموشیها
با تو کنون چه فراموشیهاست
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد
من اگر ما نشوم ، تنهایم
تو اگر ما نشوی
خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وا نکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد ؟
چه کسی با دشمن بستیزد ؟
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون
آویزد
دشتها نام تو را می گویند
کوهها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه ی اندوه ز چیست ؟
در تو این قصه ی پرهیز که چه ؟
در من این شعله ی عصیان نیاز
در تو دمسردی پاییز که چه ؟
حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از تو
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر
آشنایی با شور ؟
و جدایی با درد ؟
و نشستن در بهت فراموشی
یا غرق غرور ؟
سینه ام اینه ای ست
با غباری از غم
تو به لبخندی از این اینه بزدای غبار
آشیان تهی دست مرا
مرغ دستان تو پر می سازند
آه مگذار ، که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد
آه مگذار که مرغان سپید دستت
دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد
من چه می گویم ، آه
با تو کنون چه فراموشیها
با من کنون چه نشستها ، خاموشیهاست
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی خیزند

«سیب» شعری از حمید مصدق

چو شمعي سوختم

Monday 5 December 2011

اسلام ستیزی و ایران هراسی یا وحشت از سقوط و جنون بمب اتمی؟

اسلام ستیزی و ایران هراسی
متاسفانه کشور و میهن عزیز ما تحت حاکمیت کنونی بعنوان بدنام ترین حکومت و کشور جهان شناخته شده است و روز بروز هم براین بدنامی و سوء ظن به نیات حاکمیت ایران افزوده میشود. سازمان ملل و ارگانهای مختلف آن تا کنون بیش از 50 بار دولت و نظام ایران را بدلائل مختلف منجمله کوشش برای کسب بمب اتمی، حمایت از تروریزم و مخالفت با پروسه صلح خاورمیانه و نقض حقوق پایه ای اقشار و اقوام و مذاهب مختلف ملت ایران محکوم کرده اند. جدیدا نیز سازمان ملل و جامعه جهانی در کمتر از یک هفته سه قطعنامه شدید علیه جمهوری اسلامی را به تصویب رسانده است که منجمله این بار بزرگترین اکثریت اعضای سازمان ملل متحد کارنامه سیاه نقض وحشیانه و ضدبشری حقوق بشر درایران را محکوم کرده اند. در جهان در هیچ زمانی سابقه نداشته است که یک حکومت این چنین بدنامی های پی در پی را در تمامی ارگانهای سازمان ملل متحد نصیب خود کند. ولی حکومت ایران همچنان به مخالفت در برابر خواست جامعه بین المللی ادامه می دهد و مقامات مختلف در ایران گفته اند که هیچ  تغییری در سیاست های خود ایجاد نخواهند کرد. حال برای بسیاری از ایرانیان بخصوص کسانی که میهن خود و منافع ملت ایران را برتر از هر منفعت شخصی یا گروهی میدانند این سئوال پیش می آید که آیا - آنچنانچه مقامات در ایران عنوان میکنند - این اجماع جهانی علیه حاکمیت کنونی کشور ما تبلیغات پوچ  "استکبار جهانی" یعنی آمریکا و "صهیونیزم" یعنی اسرائیل و آژانس بین المللی انرژی اتمی "دست نشانده استکبار" و کلا سازمان ملل با ملت و فرهنگ و مذهب اکثریت ملت ایران است  یا واقعیاتی در پشت این احساسات شدید جهانی وجود دارد که جهانیان را رودرروی حاکمیت ایران قرار داده است؟ 
 مسلما در وجود نژاد پرستی در بخش هایی از مردم کشورهای مختلف جهان علیه مذاهب، قومیت ها و ملت های دگرباش و دگراندیش شکی نیست کما اینکه در خود ایران بخش هایی از مردم احساسات نژاد پرستانه ای بخصوص علیه اعراب بطور کلی و افغانی های مقیم ایران را نشان میدهند، حتی حکومت نیز علیه هموطنان ایرانی افغانی تبار تبعیض واقع شده و اجازه نمیدهد که کودکانشان را براحتی در سیستم آموزش و پرورش ایران وارد نمایند. پس در این مقاله تحلیلی، اشاره ما به افکار منفی ملت ها نیست و مهمترین نکات تحت بررسی ما نگرش دولتهای جهان نسبت به اسلام و ایران می باشد. در ضمن دراینجا قصد نداریم به نقض وعده های مکرر رهبر و مقامات نظام و رفتار تبعیض آمیز حاکمیت علیه اقشار مختلف ملت ایران و دگر اندیشان و دگر باشان بپردازیم و وارد جزئیات این اعمال غیر انسانی شویم و فقط به اختصار اشاره میکنیم که حاکمیت در ایران بعنوان مثال هموطنان بهائی ما را برسمیت نشناخته و نه تنها به آنها حق ورود به دانشگاه را هم نمیدهد بلکه بسیاری از آنها و کشیشان مسیحی را بعنوان های مختلف زندانی و شکنجه کرده و بقتل رسانده است. حتی به هموطنان سنی ما در تهران اجازه داشتن یک مسجد نمیدهد و یا با تبلیغات و اعمال غیر انسانی به تمامی ادیان دیگر اجحاف کرده و حامیان خود را نیز به برخوردهای سکتاریستی سوق میدهد.کانون بحث ما در اینجا اعمال و نگرش دولتهای دیگر نسبت به اسلام و ایران است

با اندکی تحقیق و مطالعه درباره تبلیغات و سخنرانی های مقامات ایران از بدو تشکیل جمهوری اسلامی به این واقعیت پی میبریم که این مخالفت های بین المللی و حتی داخلی توسط ایرانیان معترض یا مخالف، همواره از جانب حکومت ایران در ابتدا بعنوان "اسلام ستیزی" معرفی میشد زیرا در آن دوران ملی بودن و عشق به میهن را بعنوان ضدیت با اسلام می پنداشتند و در این راه از ضدیت و حتی دستگیری و شکنجه و قتل نیروهای ملی مخالف تشکل های مختلف آپوزیسیون در اقصی نقاط ایران ابائی نداشتند. از نظر روابط بین المللی بسیار واضح است که سازمان ملل شامل تمامی دولت های مسلمان جهان منجمله خود دولت ایران است و بنابراین نمیتوان سازمان ملل و ارگانهای مختلف آنرا مخالف اسلام - حتی اسلام بنیادگرا- خطاب کرد. همزمان روابط بین کشورهای آمریکا و اروپا و حتی اسرائیل با تمامی کشورهای جهان با هر دین و مذهبی برقرار است و اگر هم با کشوری دارای مشکلی هستند، مشکلات بر سر منافع مادی و سیاسی است و نه عقیدتی و مذهبی. حتی همکاری های حاکمیت فعلی و افراطی اسرائیل نیز با بسیاری از کشورهای مسلمان جهان همچنان ادامه دارد. پس ادعای ضدیت مذهبی دیگر کشورها با اسلام، از ریشه و اساس غلط و غیر منطقی است. برای درک بهتر این واقعیت جالب است توجه کنیم که در محکومیت نقض حقوق بشر توسط حاکمیت ایران، نه تنها برای اولین بار86 کشور عضو سازمان ملل اعمال حاکمیت ایران را تقبیح کردند بلکه حتی حکومت جدید لیبی نیز که خود شامل نیروهای مذهبی است، رژیم ایران را لایق سرزنش و انگشت نما شدن دانست. پس در حالیکه آمریکا و تمامی کشورهای غرب و حتی اسرائیل با اکثر کشورهای مسلمان و عرب و حتی دولت فعلی عراق که شیعه است روابط حسنه ای دارند پس آیا منظور از ضدیت کشورهای دیگر با اسلام، همان ضدیت با آن تفسیری از اسلام است که روحانیون و هیئت حاکمه در ایران دارند؟ حتی اگر اینچنین هم باشد، دیگر نمیتوان مخالفت آنها را ضدیت با اسلام خواند مگر تمام جهان مسلمان را غیر مسلمان و فقط نظام حاکم بر ایران را مسلمان بدانیم که آنهم چیزی جز برداشتی بسیار سکتاریستی و فرقه گرایانه و قدرت طلبانه نیست

اگر از زاویه ملت ایران به ادعای حاکمیت مبنی بر ضدیت مخالفان با "اسلام" بپردازیم بوضوح همه میدانند که در هنگام به قدرت رسیدن نظام و بگفته خود مقامات جمهوری اسلامی "بیش از 98 درصد از رای دهنده گان" نه تنها موافق با نظام جدید بلکه حامی فعال آن و در راه به قدرت رسیدنش کوشا نیز بوده اند. پس چگونه است که هم اکنون بقول آمار رسمی میلیونها ایرانی و بقول مخالفان "تا 90 درصد ملت ایران" مخالف این نظام هستند؟ مسلما ملت ایران که اکثریت قاطع آن مسلمان و بخصوص شیعه هستند را نمیتوان ضد اسلام خطاب کرد. پس اگر هم مخالفتی با حکومت و تفسیرش ازدین اسلام است باز دلیل این مخالفت ها را بایستی در عملکرد 30 ساله نظام جستجو نمود. آن ایرانیانی هم که لائیک یا حتی ضد هر گونه مذهبی هستند نیز اکثرا از همان 98 درصد یا زاده گان آنها می باشند و باز بیش از هر عامل دیگری مخالفت آنها را بایستی در سیاستهای بخصوص داخلی نظام جستجو کرد. متاسفانه اعمال ضد اخلاقی که حتی در ضدیت با سنت های اسلامی نیز می باشند توسط "مسلمانان قشری" پیوسته باعث بدنامی اسلام در جهان شده است. در رابطه با این عدم رعایت آئین انسانی و بشردوستانه بعنوان مثال میتوان به صحبت دیکتاتور مستعفی یمن اشاره کرد که تنها یک روز پس از آنکه رسماً از مسند قدرت کناره گیری کرد و اختیارات خود را به معاون خویش واگذار نمود، دو رویداد تروریستی در آن کشور رخ داد که باعث کشته شدن حداقل 8 نفر و جراحت دهها نفر دیگرشد.علی عبدالله صالح در این مورد گفت: «حتی اسرائیل احمد یاسین رهبر حماس را در حالت نماز نکشت و منتظر شد تا وی از مسجد خارج شود، ولی مخالفان من قصد داشتند مرا هنگامی که به نماز ایستاده بودم بکشند. کدام شرف دارند؟...» صرفنظر از کشتار ایرانیان غیر مسلمان که بدلائل غیر انسانی جانشان گرفته شده است، کشتار دهها هزار مسلمان شیعه و سنی و دیگر مسلمانان توسط حاکمیت فعلی در خود ایران یا حتی توسط گروههای شبه نظامی مورد حمایت یا تاسیس شده توسط حکومت ایران در افغانستان، عراق، لبنان، فلسطین و دیگراقصی نقاط جهان در سی و اندی سال گذشته نیز تائیدی به عدم صداقت حاکمان ایران مبنی بر دفاع آنها از اسلام است. در همین رابطه شاید برای شما جالب باشد که این مطلب در مورد نتیجه یک بررسی را مطالعه کنید که بر طبق آن زلاندنو و لوکزامبورگ اسلامی ترین کشورهای جهان شدند

میلیونها ایرانی بخوبی بیاد می آورند که بویژه در سالهای اول جمهوری اسلامی، تندروترین مقامات حتی بفکر خراب کردن تخت جمشید هم بودند. نه تنها کتابهای تاریخ را جعل کرده و آنرا به عنوان واقعیت های تاریخی به نوجوانان ملت ایران درس داده و میدهند بلکه مقاماتی مانند خلخالی (که بخاطر جنایات بیشمار ضدبشریش و کشتار ایرانیان در جهان بعنوان "حاکم دارآویز Hanging Judge" لقب گرفت)، حتی بجای نام تاریخی خلیج فارس صحبت از "خلیج اسلامی" میکردند. خوشبختانه با مقاومت ملی اکثریت قاطع ملت ایران و آگاهی های روزافزون هموطنان نسبت به تاریخ و فرهنگ والای ایران و اجرای سنت های ملی مانند چهار شنبه سوری و عید باستانی نوروز و غیره، نهایتا حاکمیت در برابر اراده ملت ایران تا حدی سر تعظیم فرود آورده و در 1384 در مجلس خود خلیج فارس را که نامی دیرینه در تاریخ و اسناد سازمان ملل و یونسکو می باشد را پذیرفته و روز 10 اردیبهشت به اسم خلیج فارس ثبت شد. این مقاومت شکوهمند ملت ایران حاکمان را بجائی سوق داده است که با اینکه هنوز با سنت های جاودان ایرانی مانند چهارشنبه سوری وعید نوروز مخالفت های ضد ایرانی می نمایند جدیدا در انزوای مرگبار داخلی و بین المللی در ظاهر بسیار طرفدار "ملت ایران" شده و با خود گول زنی مخالفت های جهانی را "دشمنی با ملت ایران و ایران هراسی" لقب می دهند

قبل ازحکومت فعلی تمامی جهان با نظام حاکم بر ایران روابط بسیار نزدیکی داشتند و تا کنون نیز و قبل از وقایع اخیرکما بیش بهمان گونه بود. حتی هم اکنون دولت ایالات متحده آمریکا نیز به طرق مختلف با بخش هائی از نیروهای آپوزیسیون ایران - که برای هیئت حاکمه آمریکا مقبولتر هستند - و نیز لابی ها و حامیان حکومت ایران در آمریکا روابط حسنه ای دارد و حتی علیرغم فشار سنگین و فزاینده جریانهای نیرومند داخلی آمریکا برای تحریم نفتی و گازی و بانک ملی با آن مخالفت میکند و در روادید دادن به رئیس جمهور نظام و حدود 100 تن از دستیاران و اعضای فامیل او نیز کوتاهی نکرده اند. با نگاهی به اوضاع سوریه و فشار فزاینده ترکیه و اتحادیه عرب و نقش نسبتا ساکت آمریکا میتوان دید که عملکر آمریکا کاملاً برعکس صحبت مقامات دولت ایران است و آمریکا فقط پس از رویدادهای لیبی، و از آن جا که می خواهد از افغانستان و عراق بیرون رود، خیال ندارد با دخالت در سوریه، هم پیمان استراتژیک نظام ایران،  جبهه تازه ای در برابر خود بگشاید و بنابراین بدنبال درگیری با حکومت ایران نیز نبوده است. ایالات متحده در بین احزاب و سازمانهای ایرانی فقط سازمان مجاهدین خلق ایران و شوارای ملی مقاومت ایران را بدلائلی که حتی بر طبق قوانین آمریکا نیستند هنوز در لیست تروریستی خود حفظ کرده اند. پس آیا حکومت ایران سازمان مجاهدین را نماینده ملت ایران میداند که کارشکنی آمریکا علیه آنها را ایران هراسی می نامد؟ بوضوح روشن است که با در نظر گرفتن دشمنی دیرینه و خونبار بین حکومت ایران و این تشکل ها بعید است که نظام حاکم بر ایران آنها را نماینده گان واقعی ملت ایران بداند. آن آمریکائیان دمکرات یا جمهوریخواهی هم که در رابطه با حکومت و دولت ایران مواضع شدید مخالف دارند، معمولا با مجاهدین و سایر ایرانیان مخالف حکومت فعلی نزدیک هستند. پس نمیتوان آنچه که در شرف وقوع میباشد را بعنوان ضدیت با ایران یا ایران هراسی نامید

ریگان و خمینی در مورد معامله تسلیحاتی خویش از طریق اسرائیل به ملت های خود خائنانه دروغ گفتند

پس با در نظر گرفتن این واقعیت که حتی در زمان جنگ ایران و عراق، دولت و رئیس جمهور آمریکا و دولت و رهبر جمهوری اسلامی حتی با فریب و دروغ گفتن خائنانه به ملت های خود، مخفیانه با کمک "صهیونیستهای حاکم در اسرائیل"  تسلیحات جنگی خرید و فروش می کرده اند و همچنین این واقعیت که تا بحال هیچ دولتی در جهان بطور رسمی خواستار سرنگونی یا طبق واژه معمول آن "تغییر رژیم"  در ایران نبوده و نیستند، میتوان نتیجه گیری کرد که مخالفت های سازمان ملل و جامعه بین المللی با نظام حاکم بر ایران را بایستی در چارچوب مخالفت با سیاستهای این نظام دید. حال با این نتیجه گیری نگاهی به شرایط فعلی جهانی در مورد ایران و راه حل بیرون آمدن ملت ایران از این انزوای روزافزون می پردازیم


گزارش آزانس بین المللی انرژی اتمی در مورد ابعاد نظامی برنامه اتمی
آژانس در قدمی که سطح تنظیم رابطه خود با نظام ایران را کیفا به مرحله ای نوین رسانده، با ارائه گزارشی در مورد ابعاد نظامی برنامه اتمی در ایران باعث اجماع جهانی در آژانس منجمله همراهی کشورهای شوروی و چین علیه حکومت ایران شد

 بدنبال گزارش مزبور و آنهم در زمانی که ملتهای جهان بیشتر و بیشتر مخالف نیروگاههای هسته ای میشوند، تلویزیون شبکه خبر در ایران گفت سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشور بار دیگر بر صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌یی ایران تأکید نمود و ادعای رئیس آژانس بین‌المللی اتمی را مبنی بر حرکت فعالیت هسته‌ای ایران در مسیر نظامی‌گری را کذب دانست. او گفت: "این ادعاها هیچ‌گونه مستندی نداره، در چارچوب توافقی که قبلاً با آژانس داشتیم برای رفع اتهاماتی که در قالب مدالیته بین ایران و آژانس صورت گرفت همه ابهامات برطرف شد و بعد از اون این بحثها به‌عنوان یک موضوع انحرافی مطرح شد. هیچ وقت هم اصل این اسناد به طرف ایرانی ارائه نشد. بحثهایی که به‌صورت پراکنده صورت می‌گیره و تلاش می‌کنند بدون مستند و مدارک قانونی فعالیتهای صلح‌آمیز کشور ما را به شکلی ارتباط با فعالیتهای تسلیحاتی بدند اینها تنها در یک چارچوب سیاسی و فضاسازی تعریف میشه. . . " در اینجا بد نیست به یاد بیاوریم که بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز اظهار کرده بود که "بمب اتمی ضد اسلام" است. پس چرا جهان به این مواضع دولت ایران اعتماد نمیکند و مشکلات همچنان حادتر و حادتر میشوند؟
صرفنظراز اینکه ضدیت با آمریکا و اسرائیل برای حفظ وجهه "ضد استکباری" و "ضد صهیونیستی" نظام بوده و بعنوان خوراک تبلیغاتی برای کم آگاهان در ایران و منطقه و جهان استفاده میشود، میتوان گفت اتفاقا هیئت حاکمه آمریکا بسیار با هیئت حاکمه ایران "راه آمده است" و حتی گزارشات سازمانهای امنیتی آمریکا بنفع حاکمیت ایران برآورد کرده بودند که درسال 2003 بدنبال اشغال عراق و احتمالا بخاطر نگرانی حکومت ایران از حمله نظامی، دولت ایران برنامه های نظامی هسته ای خود را قطع کرده بود. پس آیا وقایعی بوقوع پیوسته یا داده هائی بدست آمده که نگرانی جهان را شدت بخشیده است؟ باید توجه داشت که نماینده گان و حامیان نظام فعلی ایران پیوسته می پرسند که چرا وقتی اسرائیل و آمریکا و دیگران (که معمولا اسم چین یا شوروی را نمی آورند) بمب های هسته ای دارند بر روی ما فشار آورده میشود؟ این نگرش و اینگونه سئوالات خود نشانه ای از این اندیشه است که داشتن بمب اتمی را درصورتیکه دیگران داشته باشند برای خود نیز خلاف نمیداند. البته در جواب به اینگونه سئوالات میتوان استدلال کرد که آمریکا و شوروی و دیگران نیز در حال اجرای تعهدات خود در قبال آزانس و برنامه های ملی خود بوده و مثلا آمریکا و روسیه هزاران بمب اتمی را در چهارچوب وظایف خود در آژانس از بین برده اند. در ضمن بایستی در نظر داشت که ایران بعنوان یک کشورعضو آژانس بوده و دارای وظایفی است که از آن سر باز میزند ولی اسرائیل هرگز عضو آژانس نبوده و ملتزم به رعایت ضوابط آن نیست. البته  از نظر هر انسان صلحدوستی، اسرائیل نیز مسلما بایستی تحت کنترل جامعه بین المللی و آژانس قرار گیرد کما اینکه جهان بایستی عاری از بمب اتمی شود. در این رابطه بد نیست در نظر داشته باشیم که بخاطر خطرات مرگبار و حتی زیست-محیطی بهتر است که استفاده از نیروگاههای اتمی بکلی کنار گذاشته شود کما اینکه بدنبال فاجعه سونامی در ژاپن و انفجار نیروگاه هسته ای آن برخی کشورهائی که در امر استفاده از انرژی هسته ای بسیار پیشرفته هستند، بعنوان مثال آلمان تا 2022، استفاده از تمامی نیروگاههای هسته ای خود را به پایان برسانند

 نکته بسیار مهمی که میتوان در رابطه با همکاری های بین المللی و تعامل با جامعه بین المللی بدان اشاره کرد رویداد مهمی است که در ماه گذشته در خاورمیانه بوقوع پیوست. طبق خبر جام نیوز رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی از اسرائیل و کشورهای خاورمیانه خواسته بود که در همایشی بمنظور خلع تسلیحات اتمی درخاورمیانه شرکت کنند. ولی بسیار جالب توجه هست که نشست دو روزه "خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای" در حالی در 22 نوامبر به کار خود پایان داد که جمهوری اسلامی به دلائل غیر موجه ای این همآیش را تحریم کرده بود. بعنوان مثال نماینده جمهوری اسلامی در آژانس گفت یکی از دلایل خودداری ایران از شرکت کردن در این همآیش، نظرات آژانس درباره برنامه هسته ای سوریه است. این در حالی بود که نه تنها سوریه و نماینده ناظر حکومت خود مختار فلسطین و 17 کشور دیگر خاورمیانه و منطقه، بلکه حتی اسرائیل نیز در این همآیش حضور داشتند. بنابراین بایستی بساده گی متذکر شد که نظام ایران یا بایستی آژانس را ترک کرده و به عواقب وخیم و وحستناک آن تن دهد یا به آژانس و ضوابط آن و قطعنامه های جهانی منجمله چهار قطعنامه از 2006 در این رابطه احترام بگذارد زیرا راه سومی وجود ندارد


خلاصه مهمترین نکات گزارش آژانس: آژانس میگوید با تکیه بر شواهد معتبر برگرفته از تحقیقات خودش در داخل ایران و از منابع حکومت ایران و سایر منابع ایرانی و 10 کشور دیگر گزارش خود را تهیه کرده است. با اینکه ارزیابی ها در مورد غنی ساز برای آزانس بسیار نگران کننده هست ولی نتیجه گیری آژانس که باعث هشدار جهانی شده، حاکی از فعالیتهای مرتبط با تحقیقات، توسعه و آزمایشاتی است که فقط برای ساختن بمب اتمی مورد استفاده هستند. گزارش بوضوح در باره مدلهای کامپیوتری انفجارات اتمی منجمله تحریک نوترونی برای شکافتن هسته اتم با بازدهی بالا، سیستم های چاشنی تخصصی و تکنولوژی مورد نیاز برای انفجارات درونی و بیرونی اتمی، و دارا بودن از دانش لازم برای ادغام تمامی این عوامل در یک بمب اتمی توضیح داده است. گزارش تاکید کرده که ممکن است حکومت ایران در حال انجام همزمان شبیه سازی های وجوه کلیدی ساخت بمب اتمی باشد و اینکه اطلاعات تازه نشان میدهد که حکومت ایران در حال حرکت بسوی مدل سازی طرح های مختلف برای تسلیحات اتمی است واینکه نظام ایران فعالانه در حال ساختن کلاهک های هسته ای است و اطلاعات تازه ای نیز میگوید که ممکن است در حال آماده سازی برای آزمایشات هسته ای در آینده باشد


 با نگاهی دقیقتر به گزارش مزبور پی می بریم که آژانس مدارک و شواهدی بدست آورده که نشان میدهد نظام ایران از طریق شبکه قاچاق عبدالقادر خان پاکستانی اطلاعات مربوط به طراحی انفجارات هسته ای را خریده و همچنین در آزمایش با مواد انفجاری متعارف (غیربمب اتمی) برای فشرده کردن فلزات  به جرم های مناسب برای آغاز واکنش های زنجیره ای کار کرده است. آژانس اضافه کرده حکومت ایران در واقع تکنولوژی لازم برای آماده سازی این مواد برای استفاده در تسلیحات اتمی را دارا می باشد و در ضمن بر روی طرحهای کلاهک موشکهای مختلفی که میتوانند بمب اتمی را حمل و پرتاب کنند کار کرده است و بطور ویژه بر روی نصب چنین کلاهک های هسته ای بر روی موشک دوربرد شهاب 3 خود کار کرده است. تمامی این فعالیتها بوضوح خشت های مختلف ساخت بمب های اتمی هستند


آژانس تاکید میکند برخلاف گزارش امنیتی آمریکا در سال 2003 که ایران فعالیتهای مربوط به تولید و ساخت بمب اتمی را متوقف کرده بوده است،  فعالیتهای قابل توجهی بر روی ابعاد نظامی در تمامی سالها از آنزمان و بخصوص در همین اواخر نیز ادامه داشته و انجام شده است. سفیر آمانو، بصورت علنی تاکید کرده که سعی کرده است با ایران در مورد آنچه  آنرا "این نگرانی های جدی"  در مورد ابعاد نظامی احتمالی خواند، صحبت کند ولی دولت ایران به پنهانکاری خود در این زمینه ادامه می دهد. بنابراین واقعیت های ساده ذکر شده میتوان نتیجه گیری کرد که حملات حکومت ایران علیه آزانس و بویژه رئیس آن بسیار غیردیپلماتیک و بر خلاف عرف بین المللی است زیرا آژانس مزبور ارگانی شدیدا محافظه کار بوده و هست، بخصوس هم اکنون که یک ژاپنی که معروف به آرام بودن و محافظه کاری هست، رئیس آن می باشد که بعنوان شهروند کشوری که تنها قربانی بمباران اتمی بوده، بسیار نگران نقض مقررات آژانس و افزایش بمب افزارهای هسته ای است.
تاریخچه ای از پروسه نگرانی جهانی نسبت به ابعاد نظامی برنامه هسته ای در ایران
پنهانکاری و فریب هایی که در حدود 20 سال ادامه داشت برای نخستین بار درسال 2002 میلادی توسط مقامات و وابستگان به سازمان مجاهدین خلق ایران به اطلاع آژانس و جهانیان رسید. این سازمان گزارش اخیر آژانس در 8 نوامبرسال جاری به هیئت حاکمان آژانس و شورای امنیت سازمان ملل را حاوی تمامی دانسته های آژانس نمیداند. با این وجود گزارش آزانس با پوشش جهانی بی سابقه ای روبرو شد و در واقع جزئیات برنامه ای برای ساخت بمب اتمی را عیان کرد که حاکی از ساختار های معین و بخوبی سازمانداده شده و آماده سازی امکانات مورد نیاز برای تهیه مواد عالی بمنظور شکافت هسته ای بوده و در واقع فن آوری لازم برای انتقال این مواد عالی به سلاح هسته ای را نیز دارا می باشد.  این درجه از جزئیات و برنامه ریزی مسلما ربطی به پروسه تولید انرژی هسته ای نداشته و در واقع اجزای یک برنامه منسجم برای توسعه و کسب جنگ افزار اتمی است. در عین حال گزارش آژانس اشاره میکند که ایران در حال آماده سازی برای آزمایشات انفجارهای اتمی است. به همین دلائل این گزارش اظهارات و تکذیب های مکرر حکومت ایران و نماینده گانش - مبنی بر اینکه حتی علاقه ای به داشتن بمب هسته ای ندارند چه رسد به اقدام برای کسب بمب - را بعنوان دروغهای مکرر و فریب دادن ملت ایران، سازمان ملل و جامعه جهانی ثابت کرد بطوری که قطعنامه جدید محکومیت حکومت ایران که از آن در باره اجزای برنامه توسعه  تسلیحات اتمی توضیح میخواهد توسط چین و شوروی نیز مورد حمایت قرار گرفت

در ضمن با وجود فعالیت‌های مشکوک هسته ای در پارچین ودر حالیکه دبیر ستاد عالی حقوق بشرنظام و از مشاوران رهبر و نماینده رسمی حکومت ایران، در مصاحبه خود با تمسخر آژانس با کلماتی که باعث شرم هر ایرانی با شرفی می شود، بوضوح گفته که خواهان داشتن توانائی ساخت بمب اتمی و حتی فراتر ازآن است، و در زمانیکه جهان به بیست سال پنهانکاری و فریبکاری  پی برده است، آیا نگرانی های جامعه جهانی و آژانس از دسترسی نظام مستبدان مذهبی غیر مسئول که بخاطر تروریزم بارها در جهان محکوم شده، بجا نیست؟ و البته با وجود نظامی که رهبران آن بوضوح اعلام میکنند رهبری در روی کره زمین منحصر به "آیت الله خامنه ای" است و رهبر نیز از سیلی های محکم و مشت های پولادین سخن گفته ویک سرلشکر نظام نسبت به فشار خارجی تهدید به تغییر روش نظامی و در واقع شروع جنگ میکند، ملتهای جهان، منجمله خود ملت شریف ایران، کم کم به معنی واقعی اظهارات گذشته رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مبنی بر اینکه "یک بمب اسلامی تضمین نظام است" و معنی واقعی اظهارات بنیانگذار جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه "حفظ نظام ازاوجب واجبات است" پی می برند.

کاخ سفید طی بیانیه‌یی در مورد قطعنامه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرد، همه جهان می‌دانند که رژیم ایران نه تنها به مدت بیش از ۲دهه دنبال مخفی کردن برنامه غنی‌سازی اورانیوم بوده، بلکه مشغول توسعه فعالیتهای هسته‌یی بوده است که تنها می‌تواند یک استفاده داشته باشد و آن ساختن کلاهک اتمی برای پرتاب توسط موشکهای بالستیکی است.

خبرگزاری فرانسه: کاترین اشتون رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا طی بیانیه‌یی اعلام کرد: قطعنامه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی؛ واکنش به یافته‌هایی است که نشان می‌دهد رژیم ایران به فعالیتهای اتمی نظامی مشغول است

خبرگزاری فرانسه: بان کی‌مون دبیرکل ملل‌متحد درباره موضوعات حل ناشده برنامه اتمی رژیم ایران از جمله ابعاد نظامی این برنامه عمیقاً ابراز نگرانی کرده است. .. به گزارش خبرگزاری فرانسه دبیرکل ملل‌متحد خواستار آن شد که رژیم ایران بدون ”هیچ درنگی“با سفر هیأتی بلند پایه از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران موافقت کند.

روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی تحت عنوان ”ادامه تناقض گویی مقامهای روس در مورد فعالیت هسته‌یی ایران“ نوشت: سرگیی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در حالی گزارش مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را غیرحرفه‌یی خواند که نماینده کشورش در آژانس به دستور مقامهای کرملین به قطعنامه "ضدایرانی" رأی مثبت داد.

خبرگزاری آلمان در 22 نوامبر در رابطه با موضع آلمان نوشت که گیدو وستروله وزیر امور خارجه آلمان، با ابراز خوشحالی از تصویب قطعنامه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه فعالیتهای هسته‌یی رژیم ایران گفت: این امر بیانگر نگرانی جامعه جهانی از فعالیتهای نظامی در برنامه اتمی رژیم ایران است. وستروله تصویب این قطعنامه را قاطعیت کشورهای ۵+۱ نسبت به رژیم ایران خواند که می‌خواهند این رژیم قوانین بین‌المللی را به‌رسمیت بشناسد. وزیر امور خارجه آلمان تأکید کرد رژیم ایران ۲ راه کار بیشتر ندارد یا با ارگانهای بین‌المللی همکاری کند یا انزوای بیشتر را بپذیرد و با تحریمهای بیشتری مواجه شود.


افزایش فشارهای جهانی و دلائل واقعی آن
بدنبال انفجارات تهران از قول برادر عالیرتبه ترین فرمانده کشته شده گزارش شد که او در جریان آزمایش نهایی یک موشک قاره‌پیما کشته شده است. گزارشاتی که بعدا حذف و رد شد. براستی موشک قاره پیما برای چیست؟ وسونامی تحریم از کدامین نگرانی غرب و جامعه بین المللی خبر میدهد؟ آیا نگرانی فقط در مورد احتمال گسترش نفوذ حاکمیت تمامیت خواه ایران به دیگر کشورهای منطقه نفت خیز خاورمیانه است؟ 

صحبتهای آخر زمانی رئیس جمهور نظام ایران و تهدیدات مکرر مقامات عالیرتبه حکومت برای نابودی یکی از کشورهای عضو ملل متحد و جامعه جهانی هر ایرانی میهنپرست و بشر دوستی را بوحشت می اندازد تا چه رسد به ملتهای کشورهای توسعه یافته و بخصوص غربی که نسبتا دارای یک زندگی مملو از صلح و آرامش  هستند. بهمین دلیل توطئه های تروریستی گوناگون مانند توطئه انفجار سفیر عربستان سعودی در واشنگتن که توسط سازمان ملل قاطعانه محکوم گشت و سایر  اعمال تروریستی حکومت هم بیش از بیش آنرا در جهان منفور ساخته و می سازد

خبرگزاری فرانسه: یکشنبه 27 نوامبر تهران- روز جمعه یک روحانی ارشد و تندروی ایرانی گفت که دودمان آل سعود حاکم بر عربستان باید قدرت را رها کند و هشدار که سرنوشت حسنی مبارک در انتظار ملک عبدالله سعودی است. "آیت‌الله احمد جنتی" در مراسم نماز جمعه در دانشگاه تهران گفت، ”شما باید دست از قدرت کشیده و آن را به مردم واگذار کنید. آنها یک دولت مردمی تشکیل خواهند داد“. در حالی که نمازگذاران شعار ”مرگ بر آل سعود“ می‌دادند، او گفت، ”بهتر است که آل سعود بیدار شود. سرنوشت فرعون مصر (حسنی مبارک) و مرد قدرتمند لیبی و تونس، نهایتاً در انتظار فرعون سعودی (ملک عبدالله) است. شما باید مواظب باشید“... فعالان شیعی در کشورهای عرب خلیج، اغلب متهم به داشتن رابطه با هم مذهبیهای خود در جمهوری اسلامی می‌شوند. 

بدنبال این تهدیدات تروریستی،  سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان، ایران را متهم به مداخله در کشورهای خلیج فارس نمود وتأکید کرد حکومت اسلامی ایران، یکی از اساسی ترین عوامل ناامنی در منطقه و جهان است. در همین رابطه میتوان به مداخلات و جنایات تروریستی در افغانستان از طریق کمک به طالبان یا از طریق سپاه قدس که بعنوان یک نیروی تروریستی در جامعه بین المللی شناخته میشود در عراق و حتی در آرژانتین و تهدید حتی ترکیه اشاره کرد که با ایران روابط دیرینه و دوستانه ای دارد. در ضمن جهانیان بتدریج با ابعاد همکاری های رژیم ایران با گروه تروریستی القاعده آگاهتر میشوند که مهمترین آنها همکاری در بزرگترین انفجار تروریستی تاریخ بشریت در نیویورک است که در گزارش کنگره آمریکا بدان اشاره شده و هم اکنون نیزدر دادگاهی در آمریکا بیش از 200 خانواده قربانیان به دادخواهی علیه نظام ایران برخاسته اند و همچنین میتوان حکم دادگاهی در آمریکا در مورد همکاری های تروریستی با القاعده را یاد آور شد. جدیدا نیز دادستان آلمان اظهار داشته که حکومت ایران در فکر حمله به پایگاه‌ نظامى آمریکا در آلمان بوده است

بنابرآنچه ذکر شد و صرفنظر از اظهارات و تهدیدات مستقیم و غیر مستقیم مقامات اسرائیل، بی دلیل نیست که رئیس جمهور فرانسه سارکوزی نیز میگوید "یک ایران اتمی بزرگترین تهدید علیه امنیت جهانی است" و آمریکا میگوید "نمیتواند و اجازه نخواهد داد که نظام ایران به بمب اتمی دست یابد." و خواستار پاسخ فوری حکومت ایران به نگرانی های آژانس شده است. در این میان و در حالیکه تصویب تحریم های جدی درسازمان ملل تا بحال توسط روسیه و چین مسدود شده، جامعه جهانی و دولتهای مسئول جهان چه تدابیری را اتخاذ خواهند کرد؟

دولت آمریکا که نخست صحبت از تحریم بانک مرکزی و تحریم نفت و گاز ایران میکرد بخاطر ضرر احتمالی این اقدامات به منافع آمریکا عقب نشینی کرد ولی در 21 نوامبر ایران را "یک مرکز پولشوئی اصلی" خوانده وتمامی بانکهای ایران منجمله بانک مرکزی را یاری دهنده به برنامه تولید بمب هسته ای عنوان کرد و به تمامی بانکهای جهان اخطار داد که اجازه ندهند سیستم بانکی آنها مورد سوءاستفاده دولت ایران قرار گیرد و تحریم های مالی و انرژی و نظام بانکی جدیدی را اعلام کرد. برای نشان دادن جدیت خود نیز وزیر امور خارجه، کلينتون، و وزیر خزانه داری، گايتنر، در کنار هم تحریم های تازه آمریکا را اعلام کردند. کانادا نیز تحریم های سخت گیرانه تری علیه ایران اعمال کرد. با وجود اینکه این تحریم ها بسیار جدید هستند ولی تا هم اکنون نیز منجر به افرایش بی سابقه دلار و ارزهای خارجی و هجوم به بانکها برای خرید طلا شده اند بگونه ای که عنان ارز از کف بانک مرکزی خارج شده است

 بازار سهام تهران هم تحریم شد!

افزایش فشار کشورهای غربی بر نظام بانکی و صنایع انرژی ایران وهمچنین تحریمات مختلف اتحاديه اروپا منجمله تحریم 180 شخصیت حقیقی و حقوقی دیگر ايرانی و احتمالا عملیات مخفیانه ای مانند خرابکاری در سیستم های کامپیوتری و شاید حتی انفجار های مشکوک نظامی در تهران (که منجر به کشته وزخمی شدن صدها پاسدار شد) ودر اصفهان و انفجار یک انبار مهمات "حزب‌الله" در جنوب لبنان وانفجارهای رو به افزایش در پالایشگاهها و لوله های نفتی ایران (منجمله 17 انفجار در لوله های گاز طبیعی و 10 انفجار در پالایشگاهها در 2010) و محکومیت های پیاپی دیکتاتور خون آشام سوریه نیز تمامی بخشی از فشار فزاینده ای است که گریبان حکومت را گرفته است. ولی در این میان جدیدا دولت بریتانیا تحریم تمامی بانکهای ایران و حتی بانک مرکزی را اعلام نموده و آنرا کمک به امنیت جهان و بریتانیا نامید. این عمل دولت بریتانیا، که لندن بعنوان دومین مرکز مالی جهان را بروی ایران بست، مسلما منجر به ضربات بسیار شدیدی به مبادلات جهانی با ایران خواهد شد، ولی سریعا مورد استقبال آلمان و فرانسه و ایتالیا و کانادا قرار گرفت و سوئیس برای نخستین بار در جهان حتی وزیر خارجه دولت ایران را نیز به لیست تحریم شده های خود افزود. در این میان اظهارات آلن ژوپه، وزیر امورخارجۀ فرانسه، و فشار دولت های فرانسه و بریتانیا به اتحادیه اروپا و حمایت آلمان و دیگران برای تحریم خرید نفت از ایران انتظارات در مورد تحریم نفت ایران توسط اتحادیه اروپا برای اعمال فشار بیشتر بر حکومت ایران در مورد برنامه بمب اتمی را افزایش داده است. جدیدا نیز وال استریت ژورنال خبر داد که شرکتهای عظیم نفتی تمرکز خود برای دستیابی به انرژی را از خاورمیانه برداشته اند و همزمان - در حالیکه دولت ایران بارها به بستن تنگه هرمز تهید کرده و به جهانیان هم نسبت به دوبرابر شدن قیمت نفت در صورت تحریم نفت ایران "هشدار کارشناسانه" داده است، وال استریت ژورنال از قول سخنگوی گروه صنعتی مستقر در بروکسل خبر داد که پالایشگاههای اروپا در حال مشورت با اعضای اتحادیه به‌ منظور بررسی تحریم نفتی رژیم ایران هستند. این مشورتها پس از جدیدترین تحریمهای اروپا علیه رژیم ایران صورت می‌گیرد و از آماده شدن شرکتها و کشورهای اروپائی برای تحریم نفت ایران که کاملا در جهت منافع نظام و بخصوص سپاه پاسداران و در کنترل آن است، خبر میدهد که ممکن است در ماه آینده به تحریم های فلج کننده جدیدی منجر شود که باید زنگ‌های خطر را در تهران به صدا درآورد

با بالاگرفتن فشار جهانی، رئیس "مجلس شورای اسلامی" غربی‌ها را تهدید کرد که منتظر واکنش ایران باشند. وزیر نفت تهدید کرد که اگر مجبور شویم از نفت به عنوان ابزار سیاسی استفاده می‌کنیم در حالیکه عملا و بخاطر عدم دسترسی به مشتری به حراج و نسیه فروشی نفت روی آورده اند. البته قبل از تهدیدات وی نیز تهدیدات بسیاری از طرف رهبران فعلی در ایران وجود داشته که منجر شده کشورهای عربی خلیج فارس از چند سال پیش به تکاپو افتاده و تا یک ماه دیگر بتوانند تنگه هرمز را دور زنند و همچنین با واکنش قاطع وزیر دفاع آمریکا روبرو شده که گفته است "هیج تهدیدی در خاورمیانه جدی تر از ظهور یک ایران اتمی نیست" و خلیج فارس برای ما خط قرمز است. 

در واکنشی ضعیف و منفعلانه به تحریم بانک مرکزی توسط بریتانیا، نطام از سر استیصال در مجلس خود سطح روابط با بریتانیا را به سطح کاردار تنزل داد و بخاطر عدم شناخت جهان و اینکه دیگر گروگانگیری و حملات مغول وار تروریستها به سفارت و قلمرو کشورهای خارجی مانند اوائل به قدرت رسیدن آنها خریداری ندارد، و با خیانت به سنت دیرینه مهمان نوازی ایرانیان، کاملا سامانیافته و با استفاده ابزاری از بسیجی ها و پاسداران جمهوری اسلامی به سفارت بریتانیا حمله کرده و به غارت و تخریب آن پرداخت که بلافاصله روابط دولت ایران با جهان خارج بخصوص اروپا و کشورهای غربی را دستخوش طوفانی نمود که با موضع بسیار فعالانه، سریع و کاملا قاطعانه دولت اساسا محافظه کار بریتانیا برای تخلیه تمامی کارکنان خود از ایران و بستن سفارت و کنسولگری در لندن و اخراج تمامی "کارکنان دیپلماتیک" جمهوری اسلامی پاسخ داده شد. بدنبال آن نه تنها کشورهای غربی این عمل ننگین و ضد قوانین بین المللی را محکوم کرده و برخی حتی سفرای خود را نیز به پایتخت های خود فراخواندند، بلکه با حضور سفرای 25 کشور جهان از سفارت و اقامتگاه سفارت دیدار کرده و از شدت خرابی شوکه کننده این اماکن به جهان گزارش دادند. در همین رابطه دبیر کل سازمان ملل و شورای امنیت متفقا و با رای مثبت چین وشوروی حمله مغول وار "جمهوری اسلامی" را شدیدا محکوم نموده و مهره های ریز و درشت رژیم ایران را وحشتزده به پوزش خواهی و ذلت جهانی دیگری دچار کردند. ولی با این وجود در دیدار وزیر خارجه آلمان با "عالیترین نماینده دیپلماسی جمهوری اسلامی"، گیدو وستروله تأکید کرد که هرگونه حمله به منافع یکی از اعضای اتحادیه اروپا، به منزله حمله به تمام کشورهای اروپایی است و متعاقبا جامعه بین الملل و بویژه بریتانیا و فرانسه و دولت آمریکا خواستار شدت تحریم ها شده اند

ولی این فریب و پنهانکاری و دوروئی و جنون کسب بمب اتمی برای چیست؟ و موضع اصولی برای تک تک آحاد ملت ایران و همچنین احزاب و سازمانهای آزادیخواه و ملی میهن عزیزما کدامست؟

تهدیدات علیه کشورهای خلیج فارس و کل منطقه خاورمیانه و علیه نیروهای نظامی آمریکا در خلیج فارس و در منطقه و فراتر از آن حتی گردنکشی علیه سازمان ملل و کشورهای اروپائی و ایالات متحده که از زبان اوباما و کلینتون و سایر مقامات ارشد خود تاکید کرده است به حکومت ایران اجازه دستیابی به بمب اتمی را نمیدهد، تنها و تنها برای حفظ نظامی است که نه تنها اکثریت قاطع ملت ایران آنرا کاملا نفی کرده اند بلکه ملتهای جهان نیز روز بروز بیشتر به ضرورت حداقل در قفس کردنش می اندیشند. روحانیون و پاسداران حاکم در ایران که با استفاده از سرکوب و شکنجه و کشتار، صدها هزار میلیارد تومان را یا بالا کشیده یا در راه حمایت از گروه های تروریستی تحت حمایت خود خرج کرده، بمب اتمی را بعنوان ابزار قدرتمندی برای ارعاب ووحشت پراکنی و باج گیری بخصوص از دولتها و ملتهای همسایه و هم منطقه ایران می پندارند و ملتهای دمکراتیک جهان که آنها را  بعنوان حامی شماره یک تروریزم بنیادگرایانه و خرابکاری در جهان میدانند، از دسترسی حامیان تروریستش به بمب اتمی - با ارائه تسلیحات هسته ای توسط کل نظام یا جناحی از آن - بشدت نگران شده اند

در حالیکه برای جامعه بین المللی و بخصوص کشورهای غربی اعمال و تهدیدات تروریستی و برنامه تولید بمب اتمی حکومت ایران در تقدم قرار دارد، مهمترین مشکل ملت ایران نقض حقوق بشر و عدم وجود آزادی و دمکراسی و برابری اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تمامی آحاد ملت است. عدم برابری انسانی در ایران نه تنها تمامی اقشار و طبقات در ایران را زجر میدهد بلکه حتی بجائی رسیده که بدنبال حمله مسلحانه و با گاز اشک آور و آتش سوزی و دستگیری دهها همکار دولت، روزنامه رسمی دولت نیز با تیتر سفید خشم و اعتراض خود علیه جناح قلدرتروکوشش آن برای دستگیری یکی از اعضای دولت را بنمایش گذاشت.  آنچنانچه جمهوری اسلامی در زمانهای مختلف و به عناوین گوناگون بیان کرده، بزرگترین تهدید موجودیت حاکمیت خودش را ملت ایران و بویژه جوانان آگاه و شجاع قیام کرده و بپا خواسته ایران میداند وبهمین خاطر در تخیلات مالیخولیائی خود و بدون آنکه بخواهد از تاریخ اخیر جهان و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مسلح به تسلیحات اتمی توسط مردم خود درس بگیرد، داشتن بمب اتمی را بیمه ای در برابر سرایت طوفان انقلابات منطقه به داخل ایران و اوج گرفتن قیام ملت ایران دانسته و تصور میکند که با سرکوب وحشیانه علیه قیام رهائیبخش ملت ایران میتواند مقابله کرده و در ضمن در برابر کمک جهان منزجر از جنایات و وحشیگریهایش به ملت ایران، سدی از تسلیحات اتمی ایجاد کند. بنابراین برای ما مردم ایران خطر اصلی دستیابی رژیم ضد ایرانی حاکم بر میهنمان به بمب اتمی، احساس امنیت بیشتر آن علیه ملت ایران و کوشش های رژیم برای انسداد کمک های بشر دوستانه خارجی به احزاب و سازمانهای آپوزیسیون دمکراتیک و ایرانیان حامی حقوق بشر و دمکراسی است. در یک کلام ادامه سرکوب ضد بشری و تشدید وحشیانه آن بدون هیچ نگرانی از عواقب جهانی، اولین بهائی است که ملت ایران با دستیابی یک نظام ضد ایرانی به تسلیحات هسته ای بایستی آماده پرداختش باشد. بهمین دلائل برای ملت ایران بسیار ضروری است که آگاهی جامعه بین المللی نسبت به نقض وحشیانه حقوق بشر یعنی پاشنه آشیل حکومت ایران را هر چه بیشتر بالاتر برده و آنها را به راه اصولی همراهی با ملت بزرگ ایران رهنمون نماید

سازمان ملل نقض حقوق بشر در ايران را محکوم کرد

البته برای "دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه" حکومت ایران که سنگسار و قطع اعضای بدن هموطنان ما و از حدقه در آوردن چشم آنها را از "حقوق مسلم مسلمانان" و بزغم او "ایران" میداند، "طبیعی" است که حقوق بشر را نمايشی مضحک بخواند و قابل توجه است که تا کنون دولت ایران جرئت نکرده است که به گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران اجازه ورود بدهد

با وجود عواملی مانند بازی چین و روسیه با کارت ایران برای گرفتن امتیازهای بیشتر از غرب و بویژه آمریکا و دور زدن تحریمات توسط حکومت ایران از طرق کشورهای همجوار مانند امارات متحده و ترکیه، افزايش فشار بر نظام ايران با موج تازه تحريم‌ها  بخودی خود برای رسیدن سازمان ملل و جامعه جهانی و بویژه قدرتهای غربی به اهداف خود برای توقف برنامه تسلیحات اتمی دولت ایران کافی نبوده و نیست و حکومت ایران روز بروز به دستیابی به بمب اتمی نزدیکتر میشود. بنابراین جهان و قدرتهای برتر آن، چنانچه راه دیگری را نیابند، نهایتا  به بمباران حداقل مراکز هسته ای شناخته شده در ایران فکر کرده و دست به اقدامات نظامی خواهند زد. در این شرایط است که حامیان شناخته شده و یا هنوز شناخته نشده نظام ایران با توسل به بزرگنمائی احتمال بمباران و جنگ توسط قدرتهای خارجی و با عدم در نظر گرفتن مشکل اصلی که همان سرکشی رژیم ایران از تعهدات داخلی و بین المللی خود در زمینه های احترام به حقوق بشر و عدم استفاده از تروریزم و بویژه عدم ادامه جنون آمیز برنامه دستیابی به بمب اتمی است ، به کمک رژیم شتافته اند

با کاهش گزینه های دیپلماتیک و اقتصادی و غیر نظامی برای توقف برنامه تولید بمب هسته ای توسط حکومت ایران، بطور روزافزونی خطر جنگ و یا حداقل حمله نظامی در چشم انداز قرار خواهد گرفت. در این شرایط بحرانی نیروهای آگاه ملت ایران که بخوبی میدانند نظام حاکم برای بقای خود به هر عمل ضد انسانی دست زده و دستیابی به بمب اتمی را کلید طلائی تحمیل اراده ضد بشری خود به ملت ایران و جامعه بین المللی می پندارد، بایستی کسب دمکراسی را بعنوان تنها راه جلوگیری از فاجعه جنگی احتمالی که قربانیان اصلی آن ملت ایران خواهد بود، به آگاهی جهانیان و بویژه ملت ایران برسانند زیرا بسا بیشتر از جنگ باید از برنامه تسلیحات هسته‌ای حکومت ترسید که دلیل اصلی هر گونه حمله نظامی احتمالی به ایران خواهد بود. در این راه بایستی برای قطع غنی سازی و برنامه نظامی هسته ای رژِم را زیر فشار گذاشت. در این میان بیانیه ۱۷۵ نفر از هم میهنان ما با محکوم کردن هردو مقوله جنگ احتمالی و سرکوب موجود، علیه جنگ و فعالیت‌های نظامی هسته‌ای حکومت ایران هشدار میدهد که یکی از وجوه مخرب عملکرد حکومت در دهه اخیر دمیدن بر تنور بحران آفرینی در عرصه بین المللی  بوده است. تعقیب ماجراجویی هسته‌ای در مرکز این اقدامات تنش زا قرار دارد که با بی اعتنایی به قوانین و معاهدات بین المللی در صدد  هماورد طلبی دن کیشوت وار در پهنه جهانی  و سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی است

 بوضوح روشن است که دنیا برای توقف برنامه اتمی ایران یکپارچه و مصمم است و با رأی بی‌سابقه ملتهای جهان در سازمان ملل به محکومیت نقض حقوق بشر در ایران، به ملت ایران پیام میدهد که  حقوق پایمال شده آنها را فراموش نکرده است. هستند افرادی که در تحلیل های خود میگویند تحریم ها اقتصاد ایران را فلج خواهد کرد واظهار میدارند که حکومت ایران تنها دوست خود در منطقه را از دست می دهد و در داخل کشور نیز در معرض فرا رسیدن یک توفان سهمگین قرار گرفته، که ممکن است بساط حکومت سرکوبگر را در نوردد و پایان عمر آن را نزدیک تر کند. حتی یکی از نماینده های پرنفوذ مجلس "شورای اسلامی" در تحلیلی در تارنمای خود به نام "الف" تأکید کرد که اقدام اراذل و اوباش حکومتی در حمله به سفارت بریتانیا، نه تنها هیچ سودی برای رژیم نداشت، بلکه این موضوع را به اثبات رساند که حکومتی که به بدیهی ترین قوانین بین المللی احترام نمی گذارد، اجازه داشتن توانایی هسته ای را نیز ندارد؛ چرا که اگر به فن آوری اتمی دست یابد، حتما بمب هسته ای خواهد ساخت و حتی به خود اجازه خواهد داد که از آن استفاده کند.  نماینده ای دیگرنیز از این موضوع انتقاد کرد که چرا کشورهایی که حکومت ایران سالانه میلیارد ها دلار به آنها باج می دهد، در مجامع عمومی جهانی به نفع رژیم رأی نمی دهند؟ اوبه ویژه از سوریه، عراق و لبنان انتقاد و تأکید کرد در حالی که حکومت ایران تنها حامی بشار اسد در منطقه است، حکومت دمشق در مجامع جهانی از رژیم تهران دفاع نمی کند. در این بین است که رسانه هراسی و دلهره سقوط نظام و این انزوای مرگبار در بین ملت ایران و ملتهای جهان و حتی  در میان حامیان نظام باعث شده حکومت ایران که از احتمال خیزش مردمی در داخل کشور سخت به هراس افتاده و بیم دارد که در آینده ای نه چندان دور مردم به خیابان ها بریزند، واحدهای دیگری از نیروهای بسیج را در تهران برپا ساخته که مأموریت آن ها سرکوب هر نوع اعتراض مردمی است. افراد این واحدها با نام "گارد ویژه بسیج" که همگی لباس سیاه پوشیده و بسیاری چهره خود را همانند گانگسترها هنگام سرقت با کلاه پوشانده اند، از جمله افرادی بودند که در رژه ای با نام "رزمآیش 50 هزار نفری نیروهای بسیج"، در برابر ساختمان سفارت پیشین آمریکا در تهران به خود نمایی پرداختند. افراد این گارد ویژه به انواع سلاح ها و امکانات سرکوب اقدامات اعتراضی مردم مجهز گردیده اند

راستی 30 هزار میلیارد ریال غارت شده 
و مهمتر از آن 600 میلیارد دلار درآمد های نفتی همین چند سال 
دولت رئیس جمهور فعلی نظام چه شد؟

تضعیف خود ساخته آن بخش از"جنبش سبز" که با کوشش برای کنار آمدن با نظامی سرکوبگر حامیان میلیونی خود را از دست داده و دیگر چیزی غیر از اسم - حداقل در شرایط فعلی - از آن باقی نمانده است، بجائی رسیده که میتوان گفت پیشنهاد به "آیت‌الله خامنه‌ای" برای سرکشیدن جام زهر شاید آخرین تقلای اصلاح طلبان درون حکومتی برای حفظ خود از نابودی باشد ولی بعید است که شخصی که برای حفظ حکومت ننگین و ضد بشری اش علیه صحبتهای خویش و حتی قوانین نظام خود و منافع عالیه ملت ایران بارها خیانت کرده و حامیان خود را تشویق به جنایت و تجاوز و شکنجه و آدم کشی نموده است، به این ندای ملتمسانه اصلاح طلبان حکومتی اهمیت بدهد کما اینکه جدیدا نیز شرکت آنها در "انتخابات مجلس" را مشروط به عذرخواهی آنها کرده است.  پس وظیفه ما ایرانیان آزادیخواه چیست؟ در حالیکه یکی از بزرگترین روزنامه های جهان از حمایت های گسترده مقامات سابق و سرشناس دولتهای آمریکا برای خارج کردن سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا خبر میدهد، و مقامات سابق حکومت از خودباختگی مقامات جمهوری اسلامی سخن میگویند، بایستی از تشکیل یک جبهه گسترده و فراگیرملی از تمامی احزاب و سازمانها و شخصیت های آزادیخواهی که خواهان برقراری آزادی و دمکراسی سکولار در ایران هستند، با تمام قوا حمایت کرد.

بایستی جامعه جهانی و بویژه قدرتهای غربی را بطور روز افزونی به این واقعیت آگاه کنیم که چنانچه خواستار جنگ و دستیابی یک نظام غیر مسئول به تسلیحات اتمی نیستند و در حالیکه تا بحال هم نتوانسته اند نیروئی وابسته به خود وتحت کنترل خود را به ملت ایران بقبولانند، تنها راه واقعی حل بزرگترین بحران جهانی حاضر، حمایت از راه حل سوم یعنی برداشتن سدها از جلوی پای ملت ایران برای تغییر دمکراتیک در ایران و جایگزینی نیروهای ملی و آزادیخواهیست که ضمن حفظ استقلال کشور و حمایت از منافع ملت خود، بدنبال کسب تسلیحات اتمی نیز نبوده و خواستار دمکراسی و احترام به حقوق بشر ملت خود و همزیستی مسالمت آمیز و همکاری با دیگر کشورهای جهان می باشند تا با برقراری  دمکراسی، جهانی را از اعمال و تهدیدات تروریستی و هسته ای نظامی شدیدا غیر مسئول و ضد بشری و ضد منافع عالیه ملت ایران رهانیده و خطر جنگ احتمالی را از بین برده و مبارزات صد ساله ملت ایران برای کسب  آزادی و احترام به حقوق بشر و برابری و شکوفائی استعدادهای تک تک آحاد ملت بزرگ ایرانزمین را بثمر برسانیم