Friday 30 September 2011

چرا ضد بشری ترین رژیم قرن های بیستم وبیست و یکم هنوز سرنگون نشده است؟

 تظاهرات مسالمت آمیز میلیونها انسان ایرانی که بعد از کودتای دو سال پیش در "انتصابات گزینشی" و با شعار "رای من کو" شروع شد و بخاطر سرکوب وحشیانه معترضین در اندک زمانی به شعارهای "مرگ بر دیکتاتور، چه شاه باشه چه دکتر" و "مرگ بر اصل ولایت فقیه" و "مرگ بر خامنه ای" رسید، آغارگر انقلابات آزادیبخش ملت های در زنجیر در آخرین قلعه در حال ویرانی دیکتاتورهای خون آشام جهان معاصر بود. واقعیتی که رهبران جهان مانند اوباما نیز بدان اشاره کرده اند. بدنبال زلزله اولیه در ایران که رژیم واپسگرا را با چشم انداز سرنگونی محتوم خویش روبرو کرد و سونامی متعاقب آن وسرنگونی رژیم های ضد مردمی مصر، تونس و لیبی و نفس های آخر دیکتاتورهای دیگر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، بسیاری از هموطنان میهنپرست و آزادیخواه ما بدنبال جواب این سئوال بوده اند که چرا رژِیم ضد بشری و ضد ایرانی حاکم بر وطن ما هنوز سرنگون نشده است؟ 

قبل از پرداختن به سئوال اصلی مندرج در تیتر مقاله نیاز می بینم که دلیل اینکه رژیم فعلا حاکم ایران را بعنوان ضدبشری ترین رژیم قرنهای بیستم و بیست و یکم میدانم، توضیح مختصری دهم. مسلما همه میدانند که مثلا هیتلر با وحشیگری خود به کشتار شش میلیون انسان بیگناه یهودی پرداخت و در ضمن باعث کشتار 60 میلیون انسان در جنگ جهانی دوم شد. مسلما در نگاه اول هیتلر انسانهای بسا بیشتری از رژیم واپس مانده خمینی ضد بشررا به کشتن داد ولی بایستی در نظر گرفت که آلمان یک کشور صنعتی و او یک فاشیست قرن بیستم بود و با زندگی خصوصی آلمانی های غیر یهودی کاری نداشت درحالیکه رژیم ضد بشری ایران که نظامی ملوک الطوایفی است که در آن هر آیت الشیطان حکومتی مزدوران نظامی محافظ خود و منطقه نفوذ خویش را دارد، در کوچکترین حقوق فردی تمامی هموطنان ما نیز دخالت میکند. چنانچه خمینی یا پسمانده گانش قدرتی شبیه هیتلر داشتند، هیچ بعید نبود که باعث جنگ جهانی سوم شده و بارها بیشتر انسانهای بیشتری را به مرگ خود میفرستادند. شاید بخاطر درک همین واقعیت است که جهان متمدن و ایرانیان آگاه و وطنپرست بشدت با توسعه بمب هسته ای توسط رژیم وحوش مخالف هستند. 

در توضیح عمیقتر ماهیت ضدبشری رژِم ضد ایرانی شاید توجه به عدم صحیح بودن مقایسه های صوری از دیکتاتوری ها نیز به درک بیشتر ماهیت رژیم کمک نماید. برای مثال هستند کسانی که میگویند چون در عربستان زنان تا همین هفته گذشته حق راننده گی نداشتند پس رژیم عربستان از رژیم ایران ارتجاعی تر است. اشکال این منطق درمقایسه صوری و عدم درک مرحله رشد اجتماعی و تکامل هریک از این دو کشور می باشد. بایستی به این نکته توجه داشت که در عربستان زنان هرگز اجازه راننده گی و حتی حق رای دادن نیز نداشته اند در حالیکه زنان ایران در مبارزات خود بخصوص از زمان انقلاب مشروطیت به بسیاری حقوق دست پیدا کرده بودند که خمینی مرتجع و همپالکی هایش با "منطق یا روسری یا توسری" و چماقداری و تروریزم از آنها دریغ کرده اند. پس خمینی و دست پرورده هایش نسبت به رشد جامعه ایران بسیار ارتجاعی ترو واپسگراتر هستند در حالیکه طی همین هفته پادشاه عربستان برای اولین بار در تاریخ عربستان برای زنان آن کشورحقوق جدیدی را برسمیت شناخت. با این منطق میتوان بساده گی درک کرد که سران رژیم وحشی ایران نسبت به سران قبائل آدمخوار دورافتاده ترین جنگل های جهان نیز از مردم تحت حکمشان بصورت تاریخی بسیار عقب افتاده تر هستند.

با توضیحاتی که در مورد ماهیت رژیم داده شد بایستی به استحضار دوستان عزیز برسانم که قصد من از این مطلب عنوان کردن جواب و نظرشخصی خودم به سئوال  نیست زیرا که مانند هر نظر دیگری ممکن است درصدی از خطا یا در نظر نگرفتن عوامل مختلف را دارا باشد. هدف فراهم آوردن زمینه تحقیق دوستان و هموطنان عزیزم با اشاره به مقالاتی است که نمونه نظرات مختلف بیان شده در این مورد هستند زیرا شناخت صحیح شرایط نامطلوب موجود، قدم اول و لازم برای رسیدن به راه حل های واقعگرایانه گذار به آینده مطلوب است. با امید به اینکه دوستان و هموطنان عزیز با مطالعه و تحقیق بیشتر منابع ذکر شده، با دید مطلع تری به دلائل عدم سقوط رژیم تا کنون پی برده و به راه های عملی و واقع بینانه کسب آزادی و دمکراسی در میهن عزیزمان دست یابند زیرا که اتحاد عملی واقعی برای ایجاد دمکراسی به دارا بودن تحلیل های واقعگرایانه مشابه نیاز دارد. 

شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید تنها نکته ای که در هیچ یک از مقالات مختلف اشاره ای به آن ندیدم همانا ماهیت ضد بشری و شدیدا ارتجاعی و ضد تاریخی رژیم است که با عقاید و تبلیغات کر کننده به اصطلاح "شریعت اسلامی" - مانند سنگسار و قصاص و از جمله از حدقه بیرون آوردن چشم و قطع اعضای بدن - که برخاسته از افکار و احکام وحشیانه قبائل وحشی بیابانهای هزاران سال پیش است، درصدی هر چند کم از مردم کم سواد و بیسواد ایران را نیز شستشوی مغزی داده و بدنبال خود کشیده است. قشری از مردم که رژیم از بین آنها مزدوران سرکوبگرو تروریستش را جستجو کرده و تعلیم میدهد. افکار و احکامی که با بنیانگذار شیاد و ضد بشری رژیم منتشر و به اجرا گذاشته شد و توسط رهبر فعلی شارلاتان و جنایتکارش ادامه پیدا میکند. اینجانب معتقدم که دقیقا بخاطر همین ماهیت ضد تاریخی رژیم است که با وجود سودجوئی عطیم قدرتهای خارجی بخاطر وجود چنین رژیم ضد ایرانی، این رژیم قابلیت دست نشانده بودن را ندارد زیرا هیچ قدرتی در جهان متمدن نمیتواند از رژیمی که ضد بشریت متمدن است، بعنوان حکومت دست نشانده اش استفاده کند.

در اینجا توجه شما را به بخش هائی از نوشته های مختلف در پاسخ به سئوال این مطلب جلب می کنم. 

این رژیم نوکر و پاپت قدرت های خارجی بوده که حدود ۳۲ سال است جاده را برای آنها جهت غارت کردن منابع طبیعی کشورمان صاف کرده است و به همین دلیل آنان همواره این رژیم را تحت همه نوع حمایت های خاص خود بخصوص حمایت استراتژیکی شان قرار داده اند و میدهند تا بتوانند به غارت های خود ادامه دهند، آنها حتی این خونخواران را در جنگ با جوانان آزادی خواه مان با انواع سلاح ها ی سرکوب و وسائل ضد شورش و جاسوسی مجهز کرده اند تا اطمینان حاصل کنند که جوانان دموکرات و سکولار ایرانی سرکوب میگردند وایران بدست قشر روشفکر ملی گرا نمی افتد چون میدانند که اگر چنین شود نان کارتل های نفتی هم قطع میگردد.  1

پس از نظر نگارنده پاراگراف بالا، بخاطر اینکه رژیم دست نشانده قدرت های خارجی بوده، می باشد که هنوز سقوط نکرده است.

بنظر من اپوزيسون ايران ميتواند از سازمان ملل هم خواستار اقدامی جهت تحريم خريد نفت از ايران شود که سالهاست بسياری ديگران اين آلترناتيو را ذکر کرده اند که ميتواند خيلی در ضعيف کردن دولت ايران مؤثر باشد، بويژه اگر اپوزيسون تشخيص دهد که بعلت شدت زياد بيکاری در کشور امکان انتظار اعتصاب کارگران نفت و کلاً اعتصاب عمومی در کشور کم است و اين راه مؤثرتر ميتواند باشد. 2

چنانچه به این نکته بالا توجه کنیم عدم وجود تحریم نفتی دلیل ضمنی برای ادامه حکومت رژیم عنوان شده است.

اگر چپاول وغارت ثروت های هنگفت توسط سردمداران رژیم بخصوص هاشمی رفسنجانی جنایتکار وخانواده اش و دول غارتگر از آمریکا گرفته تا کشور های اروپایی و از روسیه گرفته تا چین را به مسایل بالا اضافه کنیم، آیا خیلی عجیب خواهد بود که تمامی این دولت ها مستقیم و غیر مستقیم از ادامه و مانده گاری این رژیم جهل و جنون حمایت کنند و جملگی کور، کر، لال شده باشند؟ 3

نویسنده چپاول حاکمیت و قدرتهای خارجی را دلیل عدم سقوط عنوان میکند. 

نگاهی به مهمترین سایت های اینترنتی و رادیوهای فارسی زبان بیندازید و نام گردانندگان آنرا بصورت فهرست روی یک کاغذ بنویسید. اکثر قریب به اتفاق آنان یا از درون رژیم آمده اند یا بآن وابسته اند. این شاهکار بزرگ این حکومت است که حتی با حذف خاتمی، هنوز ادامه دارد. 4

  این نظرگاه، فعالیت های افراد خود رژیم و حامیان و لابی رژیم در خارج از کشور را بعنوان دلیلی برای ادامه حکومت نام می برد.

چرا از سقوط رژیم اسلامی مطمین هستم ؟ چون جعفر پناهی در زندان است.... بعد از قدرت گرفتن رژیم اسلامی، حکوت ملایان به صورت نظام یافته ، دست به قلع و قمع هنرمندان زد، از شاعران و خوانندگان گرفته تا نویسندگان. شاید اوج جنایات آخوندها با کشتن فرخزاد در آلمان نمود پیدا می کند، اما این پایان راه نیست، چرا که یک جامعه پوینده، باز هنرمندان دیگری را عرضه خواهد کرد. 5

 

در این دیدگاه علت عدم سقوط رژیم بصورت غیر مستقیم عدم مبارزه بیشتر هنرمندان و روشنفکران علیه رژیم بیان میشود. 

نباید از نظر دور داشت که مردم ایران بی‌سلاح‌اند، به نبردی نامساوی دست زده‌اند. دشمنانشان با پشتیبانی خدایان سماوات وارض، با مجهز بودن به سلاح‌های مرگ‌بار، رها از وجدان و مروت انسانی، با پول نفت و با تحمیق و فریب و احیانا خرید مریدان، اهرم‌های توانائی در دست دارند.از سوی دیگر علیرغم وجود شرایط عینی برای سرنگونی نظام اسلامی حاکم و استقرار دموکراسی و آزادی، مهمترین ابزار آن هنوز آماده نیست. نه سازمان متشکل و رهبری کننده‌ای وجود دارد و نه رشد جنبش به آن حد رسیده که بتواند این ابزار را بالفور آماده سازد. اپوزیسیون مترقی و دموکرات، پراکنده و نامنسجم است. نیروهای کارگران و زحمتکشان که در انقلاب‌های گذشته و در همین انقلاب 1357 نقش عمده به عهده داشتند، هنوز به آن وسعت لازم به میدان نیامده‌اند و تا نیایند جنبش کنونی از پشتوانه لازم بی‌بهره خواهد ماند. 6 

با ذکردلائل مختلف، نویسنده گان پاراگراف بالا، مهمترین دلیل را عدم رشد جنبش دمکراتیک ایران میدانند.

با این همه، چه چیزی ملاها را سرپا نگه‌داشته است؟ نخستین دلیل، این است که سرکوبگری این رژیم با هیچ‌یک از دیکتاتوری‌های جهان امروز قابل مقایسه نیست. این رژیم، دست‌کم ۷۰ نهاد سرکوبگر دارد. در واقع تمام رژیم به‌صورت یک ماشین سرکوب است. مهم‌ترین مقامهای این رژیم، از جمله رئیس‌جمهور آن، شکنجه‌گران قهار زندان‌های سیاسی بوده‌اند. . از اقتصاد ایران تا رادیو تلویزیون، مطبوعات، مساجد و قضاییه، همه جزیی از پروژه سرکوب‌اند. دبیرستانها با دوربین‌های مداربسته کنترل می‌شود. دانشگاهها مثل پادگان است. فاشیسم مذهبی خصوصی‌ترین امور زندگی مردم را هم تحت کنترل دارد. دومین عامل، کمک غرب است. اگر دولتهای غرب به ملاها کمک نمی‌کردند، این رژیم دوام نمی‌آورد. کلمه مماشات، گویای این سیاست نیست. 7

دو دلیل میزان سرکوبگری مطلق و بی سابقه و کمک غرب بعنوان دلائل اصلی بیان شده است.

اگر سردار احمدی بلاتوضيح گذاشت که چرا پليس "در اجراى طرح هاى خود عقب نشينى ندارد.", احمد خاتمی به عنوان يک سخنگوی دستگاه روحانيت حکومتی علت را توضيح داد. او گفت:"در صورتى كه طرح‌‏هاى اخير نيروى انتظامى در راستاى ارتقاى سطح امنيت اجتماعى متوقف شود اوضاع جامعه از اول هم بدتر خواهد شد و بنابراين انتظار داريم نيروى انتظامى و ديگر نهادها اين مسير را با جديت دنبال كنند."اين اشاره اعتراف صريح به رابطه سرکوب و موجوديت رژيم است. در واقع آنچه احمد خاتمی می گويد اين است که رژيم بدون سرکوب سرپا نخواهد ماند. 8

نتیجه گیری در مقاله بالا بسیار واضح است.

با روشهای گاندی وار رژیم سرنگون نمیشود.. در طول تاریخ فرانسویها در جنگ جهانی دوم همراه ارتش آمریکا به ارتش فرانسه طرفدار نازیها حمله کردند ومیهن را آزاد کردند حتی خود آلمانیها در سال آخر جنگ در همراهی با ارتش آمریکا بجان رهبر خود هیتلر سو قصد با بمب کردند , میدانید خود گروهی از ارتش آلمان اینکار را کرد ? از جمله مارشال رومل پرافتخار و مورد علاقه خود هیتلر در این توطئه دست داشت و بعدا بدستور هیتلر بخاطر اقدام علیه رهبر کشور در گرماگرم جنگ با آمریکا علیرغم خدماتش به آلمان کشته شد .پس واژه وطن پرستی گاهی به کسانی اطلاق میشود که علیه رژیم ویرانگر کشور خود بکمک یک ارتش خارجی مبارزه میکنند .امروز تاریخ هیتلر را ویرانگر آلمان و جهان و جنایتکاری در ردیف چنگیزخان میشناسد و سو قصد کنندگان را وطن پرستان واقعی آلمان 9

این دوستان عدم انتخاب روش صیح مبارزه با رژیم را دلیل اصلی ادامه وجود پلیدش میدانند.

دوستان عزیز، با کلیک کردن بر هر منبع مرجع، به مقاله مربوطه خواهید رسید.











Monday 26 September 2011

کابوس گروگانها: سیاست مماشات وزارت خارجه Hostages’ Nightmare: State Department’s Policy of Appeasement


لطفا در صورتیکه مایل به همکاری و ترجمه مقالات وبلاگ به زبان دیگری هستید، تماس بگیرید.
ترجمه های مقالات در پائین هر مقاله و بترتیب دریافت اضافه خواهد شد.
Please get in touch if you would like to help in translating posted articles into other languages. Translations of the articles will appear at the bottom of the originals as received.

جاشوا فتال و شین باوئر، دو کوهنورد گروگان گرفته شده آمریکایی، بعد از 781 روز کابوس در سیاهچالهای رژیم تروریستهای گروگانگیر و دادن یک میلیون دلار باج از طریق عمان به میهن خویش و آغوش گرم خانواده ها و عزیزانشان بازگشتند و در بیرون خانه های خود با پوسترهای تبریک و گلدانهای اهدائی همسایه ها و دوستان روبرو شدند. اگر در آن لحظه به عکس العمل دیگرانسانها نسبت به آزادی خود می اندیشیدند، مسلما تبسم قلبی شما و من و هر انسانی در جهان متمدن را احساس میکردند.
سارا شورد، گروگان سوم هم که بعد ازیک باج نیم میلیون دلاری  از سیاهچال رژِم آخوند-پاسدارهای جنایتکار فرار کرده بود قبلا در یک مصاحبه با بی بی سی از شکنجه روحی هر سه و مشاهده ضرب و شتم و شکنجه فیزیکی هموطناش توسط زندانبانان وحشی انسان-نما در اوین پرده برداشته بود. اما دیروزنوبت این دو جوان 29 ساله روشنبین بود که در کنفرانسی برای دهها رسانه بین المللی بخشی از رازهای دل خود را بگشایند. جاشوا و شین با اشاره به مخالفت خویش با سیاستهای دولت مطبوع خود، گفتند که قربانی پرونده سازی های جعلی و محاکمه در دو جلسه دادگاه فرمایشی مسخره ای بوده اند که کوچکترین مدرکی علیه آنها ارائه نکرد زیرا در واقع آنها فقط بخاطر آمریکائی بودن به گروگان گرفته شده بودند. جاش فتال گفت: از همان آغاز روشن بود که ما گروگان گرفته شده‌ايم. اين واقعأ تنها کلمه‌ای است که حق مطلب را ادا می‌کند برای اين‌که مقامات ايرانی می‌دانستند که ما بی‌گناه هستيم اما آن‌ها از بازداشت ما به سود سياست خود عليه آمريکا استفاده کردند. فتال افزود: ما در دنيای دروغ‌ها و اميدهای واهی زندگی کرديم. بازجوها در مورد سفير سوئيس در تهران دروغ می‌گفتند که نمی‌خواهد ما را ببيند. آن‌ها به دروغ به ما گفتند که دادرسی عادلانه نصيب‌مان خواهد شد. وحشتناک‌تر از همه آن‌ها به ما گفتند که خانواده‌های‌مان از فرستادن نامه به ما خودداری کردند. وی افزود که بارها دست به اعتصاب غذا زده بودند تا بتوانند نامه‌های خانواده خود را دریافت کنند و در اين مدت تنها يک ديدار کوتاه و ۱۵ دقيقه تماس تلفنی با  نزديکان خود داشتند.
آنها بغیر از شرح کابوس گروگانگیر بودن و اعتصاب غذاهای متعدد برای گرفتن نامه های عزیزانشان از شکنجه گران ضد بشری، به وظیفه انسانی خویش قیام کرده و از درد و رنج و شکنجه و اعدام های فراقانونی و در واقع قتل ایرانیان بی گناه توسط رژیم ایران که آنرا "بیرحم" توصیف کردند، سخن گفتند. آنها توضیح دادند که بارها فریادها و جیغ های زندانیهای دیگر را می شنیدند ولی کاری برای آنها نمیتوانستند بکنند. آنها گفتند: حالا که آزاد شده ایم، شاید برخی بپرسند که آیا دولت ایران را برای آنچه با ما کرده می توانیم ببخشیم؟ جواب ما این است که‌چطور می توانیم دولتی را ببخشیم که به زندانی کردن تعداد زیادی از افراد بی گناه و زندانیان عقیدتی اقدام می کند؟ این مردم ایران هستند که متحمل فشارهای سنگین می شوند و دولتی بی رحم که احترامی برای حقوق بشر قائل  نیست را بالای سر خود دارند.  
این دو جوان انساندوست در ادامه گفتند که در مدت زندانی بودن، زندانیانی را دیده اند که تنها برای شرکت در یک تظاهرات یا نوشتن یک مطلب در وبلاگ شخصی شان و یا صرفا به علت طرفداری از دموکراسی یا داشتن عقاید مذهبی متفاوتی، زندانی شده اند.
درد و رنج ملت بزرگ ولی در زنجیر ایران و بویژه جوانان و نوجوانان آگاه و شجاع ولی اسیر ما قابل مقایسه با سختی های تحمل شده توسط این دو جوان خوش قلب آمریکائی نیست زیرا که بهرحال رژیم وحشی ایران میدانست آنها شهروندان بزرگترین قدرت جهان هستند و از ترس عواقب غیر قابل پیش بینی در شکنجه و بربریت حد و مرزی را نگاه میداشت. ولی مسلما سیاست ضد بشری گروگانگیری شهروندان سایر کشورها و اخاذی های بخصوص سیاسی به دهان وحشیان ضد بشر مزه کرده و هنوز بعد از 30 سال در قدرت بودن همانند یک گروه بیمقدارو حقیر تروریست عمل میکند. ولی بواقع چرا بایستی کابوس و شکنجه های بخصوص روانی این دو گروگان جوان برای 781 روز ادامه بیابد؟ آیا عدم مقابله جدی  بزرگترین قدرت جهان با گروگان گرفته شدن شهروندانش و حتی عدم استفاده از واژه گروگان بخاطر واهمه  از رژیمی است که از هر نظر ورشکسته و در بین ملت آگاه و شجاع ایران و اکثریت قاطع ملتهای متمدن منفور می باشد؟ البته این قدرتها بوضوح از ضعف ماهوی و تکنیکی و تکنولوژیکی رژیم ایران مطلع هستند و البته ما ایرانیان نیز از ترسو بودن آخوندهای مفت خور و جنایتکار و غارتگر بخوبی آگاهیم. بعنوان نمونه در زمانی که پادشاه آخر ایران در اوج قدرت بود، خمینی که بخاطر مخالفت های ارتجاعی خویش با برخورداری زنان میهنمان از حق رای به شاه نامه اعتراض آمیزی نوشته بود، از ترس غضب شاه وی را ظل الله خطاب کرده بود.
 نگاهی گذرا به صدها گروگان تبعه کشورهای بخصوص آمریکائی و اروپائی مانند ملوانهای انگلیسی و حتی قتل و کشتار هزاران آمریکائی، بریتانیائی و شهروندان سایر کشورهای جهان در عراق، افغانستان، لبنان و اقصی نقاط جهان توسط تروریستهای خریداری یا ساخته شده توسط رژیم وحشیان اشغالگر ایران بعنوان بانکدار جهانی تروریزم بوضوح نشان میدهد که در واقع دلیل اصلی  ادامه این فجایع و طولانی شدن زمان اسارت گروگانها چیزی جز نتیجه  سیاست دولتهای آمریکا و اروپا در رابطه با همین رژیم تروریستی نبوده است. بوضوح فاکتوری که بیش از هر عامل خارجی دیگری پاسخگوی چرائی ادامه سیاست گروگانگیری و تروریزم و خرابکاری رژیم ضد ایرانی است همانا سیاست آگاهانه سازش و عدم مقابله جدی با رژیم است زیرا در فقدان یک آلترناتیو مورد پسند، خواستار خارج شدن کنترل اوضاع از دستشان و قدرت گیری سازمانهای آپوزیسیون مستقل  نبوده اند.
چنانچه در مقاله  "بهارجاوادن ایرانزمین بزودی زمستان وحشیگری علیه میهن ما و خاورمیانه و جهان را پشت سر خواهد گذشت" توضیح داده شد، خوشبختانه بخاطر عواملی مانند شکست عملی سیاست مماشات با رژِیم خامنه ای شیاد و جنایتکار که بخاطر ماهیت برخاسته اش از افکار و احکام وحشیانه قبائل وحشی بیابانهای هزاران سال پیش هر گونه انسانیت یا حتی نرمشی را نشانه ضعف میداند؛ و بخصوص پس از تغییر توازن نیروها در ایران بدنبال اوج گیری مبارزات و مقاومت ملت قهرمان برای آزادی و دمکراسی وعلیه وحشیگری ضد بشری تحت نام خدا (که همچون زلزله ای در خیمه وارفته و نخ نمای ولایت جهل وجنایت وغارت آغازگر سونامی انقلابات دیکتاتور-افکن خاورمیانه و شمال آفریقا شد)، بشریت متمدن و قدرتمندان جهان بصورت روز افزونی در کنار ملت ایران قرار میگیرند و ما شاهد سخت تر و سخت تر شدن گفتمان وگویش و سیاستهای دولتهای غربی نسبت به رژیم وحوش خمینی-پرورده می باشیم. پس میتوان بیش از هر زمان دیگر به خاتمه سیاست مماشات وخاتمه قتل وبه گروگان گرفته شدن شهروندان بیگناه سایر کشورها و پایان دوران حاکمیت دیکتاتوری تروریستی-مذهبی و پایان کابوس گروگانها و درد و رنج بی پایان ملت ایران امیدوار بود. درد و رنجی که سبب قدرت گیری سازمانها و تشکیلات آپوزیسیون مستقل و ملی و دمکراتیکی  شده که با همبستگی و همیاری تک تک ما ایرانیان عاشق وطن و فرهنگ اصیل و انسانساز خود، دیگربه میوه چینان خائن به میهن و ملت و امثال خمینی ها اجازه سرقت حق حاکمیت ملی و ایجاد یک دیکتاتوری جدید را نخواهیم داد. آری دوستان و هموطنان گرامی، بهار جاودان ایرانزمین بزودی فرا خواهد رسید.

Friday 23 September 2011

آیت الله بی بی سی به تماشای اعدام های علنی در ایران میرود


برنامه صفحه دو آخر هفته تلویزیون فارسی بی بی سی در بخش دوم با یک روانپزشک و یک جامعه شناس در مورد پدیده تماشای اعدام های علنی ضد بشری و قرون وسطائی صحبت کرده که برای شروع تفکر جدی در مورد این پدیده ننگ آور اجتماعی بسیار جالبه. صرفنظر از اینکه صحبتهای دو متخصص بسیار روشنگرانه هست، این موضوع هم خیلی جالب و در عین حال خنده دارهست که مجری برنامه سعی میکنه که  از افشاء گری علیه رژیم جلوگیری  کرده و یا  سران شیاد، جنایتکار و غارتگر آن را سفید نمائی کند.و این مسلما روشن کننده ماهیت آیت الله بی بی سی در حمایت از رژیم ضد بشری و ضد ایرانی هست. آیت الله بی بی سی در تجاوز به حریم خبرنگاری و کار رسانه ای شرافتمندانه سالهاست که گوی سبقت را از دیگران برده است. مثلا اگر فیلم های قدیمی بی بی سی در مورد دکتر مصدق را نگاه کنید می بینید که وقیحانه او را دیکتاتور پیر خطاب میکرد در حالیکه در زمان صدارت ایشان تمام احزاب کوچک و بزرگ آزاد بودند با اینکه مثلا حتی حزب توده فروش در نشریات خود او را نوکر آمریکا می نامیدند

همچنین بی بی سی در خیانت در امر ترجمه هم گوی سبقت را از همه ربوده است. مثلا در برنامه ای که با یک زن مجاهد شکنجه شده که از ایران فرار کرده بود، وقتی ایشان گفت آنها بهنگام شکنجه شعار میدادند مرگ بر رجوی، بی بی سی رجوی را شاه ترجمه کرده بود. از این مدارک محکمه پسند در مورد خیانت بی بی سی به شرافت خبرنگاری و رسانه ای بی طرف بودن بسیار وجود دارد و مثلا بعنوان نمونه های جدید میتوانید به مصاحبه تازه بی بی سی فارسی با لرد کربت توجه کنید که چندین بار کلمات وی را بنفع رژیم وحشی غلط ترجمه و به فارسی زیرنویسی کردند و حتی وقتی وی به امکان قتل عام مجاهدین اشرف همانند قتل عام سبرنیتسا اشاره کردند، کلمه سبرنیتسا را نیز کاملا از جا انداختند

بهر حال با دیدن این برنامه بی بی سی با دلائل تماشای این صحنه های دلخراش جان دادن انسانها توسط هموطنانشان آشنا خواهید شد منجمله خواهید دید که برخی در ایران با آرزوی دیدن بخششی شبیه آنچه خانم آمنه بهرامی انجام داد و بخشی ناخواسته و بحالت کسانی که هیپونوتیزم شده اند و عده ای هم بدلائل مختلف دیگر برای تماشای صحنه های اعدام رفته بودند.شاید اعتراض هموطنان ما منجمله توسط مطالبی شبیه همین مقاله که توسط هزاران نفر خوانده شده دلیلی بود که بی بی سی فارسی برنامه مزبور را دیگر در آرشیوهای خود ندارد کما اینکه برنامه مصاحبه با لرد کربت را نیز حذف کرده است

Monday 19 September 2011

بهارجاوادن ایرانزمین بزودی زمستان وحشیگری علیه میهن ما و خاورمیانه و جهان را پشت سر خواهد گذشت

تمامی ملت ایران و آگاهان جهان در مورد خیانت های خمینی شارلاتان به وعده های خود در پاریس مبنی بر خواست های ملت ایران برای آزادی و استقلال و رفاه ملی، اطلاع دارند. وعده های شیادانه ای که برخلاف ماهیت ماقبل قرون وسطائی آن هیولایی بود که با سیاست گروگانگیری وصدور وحشیگری و جنگ و خونریزی و تروریزم برای تخیلات مالیخولیائی کشور گشایانه توسط شخص جنایتکارش و سرسپرده گان ضد ایرانی اش منجر به کشتار و معلول شدن صدها هزار تن منجمله دهها هزار کودک بیگناه ولی شستشوی مغزی شده فقط در ایران شد. بعلاوه سیاست های داخلی سرکوبگرانه و تمامیت خواه خمینی و شرکای جنایتکارش همراه با چماقداری، شکنجه وتجاوز وحشیگری و جنایات و کشتارضدبشری دهها هزار تن از ایرانیان آگاه و آزاده، عملا نشان دادند که  تمامیت رژیم ارتجاعی در واقع برخاسته از افکار و احکام وحشیانه قبائل وحشی بیابانهای هزاران سال پیش است، احکامی همچون سنگسار و ازحدقه در آوردن چشم و قطع دست و پا وضدیت های وحشیانه با زنان و غیره که در واقع رسومی بودند که حتی به صدها سال قبل از شروع جنبش گروندگان به پیامبر مسلمانان برمیگشت.

دولتهای قدرتمند اروپائی و آمریکائی که کما بیش به ماهیت ارتجاعی و تروریستی خمینی و حاکمیت تروریستیش واقف بودند ولی بهرحال تا همین اواخر منافع خود را نه در مقابله بلکه در مماشات با این رژیم ضد ایرانی یافته و حتی با ابزارهای گوناگونی تشکل های مختلف  آپوزیسییون برانداز و بویژه جدیترین مخالفان سازمانیافته همین رژیم را با موانع متعددی تحت محدودیت های گوناگونی قرارداده و حتی از کشتار ضد بشری آنها توسط رژیم وحامیانش در ایران و عراق و سایر کشورهای اروپائی و جهان نیز بصورت جدی جلوگیری نکرده و در مواردی به جانیان تروریست و قاتل شخصیت های برجسته ای چون دکتر کاطم رجوی، دکتر بختیار، دکتر قاسملو و فریدون فرخزاد و دیگران اجازه بازگشت به ایران را داده بودند.

نکته دیگری که تمامی ایرانیان آگاه و آزاده میدانند این واقعیت هست که در تمامی دوران بیش از 30 سال وحشیگری و فاشیزیم مذهبی، حتی یک انتخابات بواقع کاملا آزاد و دمکراتیک وجود نداشته و حتی در رفراندم اولیه نیز با پرسش "شاه یا خمینی" عملا راه یک انتخاب واقعا دمکراتیک را بر ملت ایران بستند. از آن به بعد نیز در تمامی به اصطلاح انتخابات فقط به حامیان همین رژیم و در چهارچوب همین احکام به اصطلاح قانونی اجازه انتخاب شدن داده شده است که در واقع با گذاشتن فیلترهای گوناگون، اسم واقعی انتخابات رژیم "انتصابات گزینشی" می باشد. بهرحال در آخرین گزینش، چعل میلیونها رای عملا برنده گان گزینش مزبور را با کودتائی روبرو کرد که به تظاهرات مسالمت آمیز میلیونها ایرانی با شعار "رای من کو" و سرکوب و تجاوز و کشتار هزاران تن از معترضین دلیر منتهی شد. شعارهای ملت جان بر لب رسیده بتدریج به "مرگ بر دیکتاتور، چه شاه باشه چه دکتر" و "مرگ بر خامنه ای" و "مرگ بر اصل ولایت فقیه" تبدیل گشت. بخشی از "جنبش سبز" وحامیان برنده گان واقعی پروسه انتصابات گزینشی - یعنی آقایان موسوی و کروبی- که در مقابل وحشیت ضد بشری رژِیم و در هراس از سرنگونی رژیم از تظاهرات مسالمت آمیزعملا ثابت کردند که بخاطر بخشی از نظام حاکم بودن (و چه بسا دست داشتن در جنایات بی حد و حصر رژیم و ترس از برملا شدن رازهای ناگفته) قادر به همراهی با ملت ایران نبوده و بخش دیگری که شناخته شده ترین آنها آقای واحدی است، کم کم به این درک واقعبینانه رسیدند که رژیم قابل اصلاح نیست.

جهان غرب و کلیت جامعه بین المللی متشکل در سازمان ملل نیز که بخاطر کوشش برای کسب بمب اتمی رژیم را بارها مورد محکومیت و تحریم های گوناگون و افزایش یابنده قرار داده بود، و دهها بار نیز بخاطر تروریزم، دشمنی با پروسه صلح خاورمیانه و چنایات ضدبشری و نقض حقوق بشرملت ایران، آنرا محکوم کرده  بود، بتدریج در رابطه با نقض وحشیانه حقوق بشر نیز به تحریم برخی از جنایتکارترین سران رژیم مبادرت کرد. با اوج گرفتن بهار عرب که نتیجه تظاهرات مسالمت آمیز دوسال قبل ایرانیان و بویژه جوانان و مردان و زنان آگاه و شجاع ایرانی بود و بخصوص با رسیدن طوفان سرنگونی به لیبی و سوریه، پروسه انزوای بین المللی رژیم به نقطه ای رسیده که عملا نه تنها ملت ایران بلکه قدرتمندان چهان نیز به این نتیجه گیری رسیده اند که پایان دوران مماشات با خامنه ای شارلاتان و جنایتکار و پاسدار احمدی نژاد جانی و بطور کلی تمامیت رژیم پسمانده های جنایتکار خمینی اهریمنی فرارسیده است. بارزترین نمونه های اخیر آن موضع وزیر دفاع جدید آمریکا، لئون پنه تا، در مورد حتمیت سرنگونی رژیم و توصیه نخست وزیر سابق بریتانیا و نماینده جامعه بین المللی برای صلح خاورمیانه، تونی بلئر، به سرنگونی رژیم می باشد.

 تنها راه عملی تغییرهر نظام نا مجبوبی بصورت مسالمت آمیز در هر کشوری یک انتخابات آزاد واقعی برای گزینش نظام آینده کشور تحت نظارت بین المللی سازمان ملل است. چنانچه رژیمی برای ممانعت از سرنگونی خویش و حتی برای حفظ جان افراد خود اهمیتی قائل باشد می بایستی به یک انتخابات آزاد تن دهد ولی حاکمیت رژیم آخوند-پاسدارهای جنایتکار و غارتگر از انتخابات آزاد مثل جن از بسم الله وحشت دارد و همانطوری که تا بحال نشان داده اند راهی برای انتخابات آزاد باقی نگذاشته اند زیرا بخوبی میدانند که انتخابات آزاد هیچ معنی جز دفن تاریخی رژیم در ذباله دانی جنایتکاران ضد بشر تاریخ ندارد. رژیمی که از فردای سرقت حق حاکمیت ملت بزرگ ایران، چیزی جز شیادی و بدبختی و جنایت و غارت نشان نداده، عملا راه هر گونه مبارزه مسالمت آمیز را بسته است و نه تنها هر نیروی جدی آپوریسیون حتی برای حفظ خود در داخل کشور نیاز به دفاع مسلحانه از خود دارد، بلکه مانند مبارزات آزادیخواهانه در تمامی کشورهای متمدن جهان که زمانی نیاز به کنار زدن فاشیزم داشته اند، راهی جز مبارزه برای سرنگونی رژیم ندارد. بس جای بسا خوشبختی است که جهان متمدن و قدرتمندان جهان نیز روز به روز به خواسته فوری ملت ایران برای سرنگونی تمامیت رژیم وحشی، ضد بشری، تروریستی، فاشیستی و ضد ایرانی نزدیکتر می‌شوند. این خواسته فوری برای سرنگونی رژیم توسط تک تک ایرانیانی که شریک جنایات و غارتگری رژیم نبوده اند و بخصوص جوانان آگاه و آزاده و در یک کلام ملت ایران نه تنها بهترین پاسخ به جنایات و غارت رژیم ضد بشری است بلکه اتحاد تمامی ایرانیان آگاه و آزاده با حفظ دیدگاههای خود در یک جبهه همبستگی ملی برای یک ایران آزاد، دمکراتیک، مستقل و سکولار ضامن صلح و امنیت در منطقه وجهان و آزادی و رفاه ملت بزرگ ایران و سرفرازی فرهنگ دیرینه و پرافتخارما است. بهار جاودان ایران بزودی فراخواهد رسید.

Sunday 11 September 2011

بزرگترین عمل تروریستی تاریخ بشر و سیاست مماشات آمریکا با رژیم تروریستی جنایتکاران غارتگر ایران

  با ابراز همدردی عمیق انسانی با بازماندهگان و خانواده های قربانیان انفجارات تروریستی 11 سپتامبر 2001 بیاد می آوریم که  بویژه جوانان آگاه و شجاع و آزادیخواه ایران تنها انسانهائی بودند که در خاورمیانه  با روشن کردن شمع عمق نفرت انسانی خود از آن جنایت و همدردی با بازماندهگان و خانواده های قربانیان را بنمایش گذاشتند.

مسلما علیرغم کشته شدن تروریست بن لادن این جنایت ضد بشری هنوز با تنبیه عناصر اصلی آن پاسخ داده نشده است و در اینجا با امید و یقین به تنبیه نهائی تمامی آمران، طراحان و عمال جنایتکار بزرگترین عمل تروریستی تاریخ بشر، به بررسی سیاست مماشات آمریکا با رژیم پسمانده های آیت الشیطان العظمی خمینی شیاد و ضد بشر و تاثیر آن به عدم رسیدگی جدی و تنبیه مسببان اصلی این جنایت اهریمنی القاعده و رژیم تروریستی آخوند-پاسدارهای وحشی می پردازیم.

دیروز تارگاه. رادیو آلمان در گزارشی افشاء گرانه و با اشاره به مطلب مندرج در العربیه ازعدم بررسی جدی نقش رژیم ضد بشری اشغالگر ایران در جنایات مزبور و پنهانکاری دولتهای آمریکا (و بطور ضمنی سایر کشورهای غربی) برای خواننده گان خود پرده برداشت. البته آگاهان سیاسی و متخصصان تروریستی سالهاست که از نقش رژیم وحشی فعلا حاکم بر ایران اطلاع داشته اند


در آن مقاله آمده است که تحقیقات کنگره‌ی آمریکا، ایران را "مسئوول حوادث یازدهم سپتامبر" معرفی کرده است. این تحقیقات در سال ۲۰۰۱ آغاز گردید و نتیجه‌ی آنها در سال ۲۰۰۴ منتشر شد.
ده سال پس از ترور ۱۱ سپتامبر، هنوز ۲۰۰ تن از وابستگان قربانیان این فاجعه در حال تکمیل پرونده‌ی شکایت علیه رژیم ایران هستند. به گزارش العربیه، دادگاه فدارال آمریکا در جنوب منهتن گزارشی را که توسط ۱۰ کارشناس امور تروریستی تهیه شده دریافت کرده است

در این گزارش۲۰۰صفحه‌ای، دادخواهی بستگان قربانیان و مدارکی درج شده که جمهوری اسلامی را به دست داشتن در حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر و همکاری با القاعده متهم می‌کند. العربیه به نقل از خانم جانس کیبهارت، مشاور کمیته‌ی تحقیات درباره‌ی ترور ۱۱ سپتامبر می‌نویسد: «ما گزارش را تهیه و آن را به کنگره‌ی آمریکا ارائه کردیم اما در پایان گزارش از دولت ایالات متحده خواستیم، تحقیقات بیشتری را انجام دهد تا درباره‌ی دست داشتن ایران مطمئن شود، اما چنین کاری صورت نگرفت».
پاتریک کلاوس، کارشناس امور خاورمیانه و آمریکا، در این رابطه به العربیه می‌گوید، انجام تحقیقات در این باره ایالات متحده را تحت فشار افکار عمومی ملت این کشور قرار می‌داد. زیرا در صورت به دست آمدن دلایل کافی در این زمینه، آمریکا لاجرم در هر شرایطی می‌بایست علیه ایران وارد عمل شود.

مسلما این گزارش بوضوح نشان میدهد که دولتهای مختلف آمریکا در راه مماشات با رژیم تروریستی و ضد بشری اشغالگر ایران تا چه اندازه حتی در حفظ جان شهروندان خود و شهروندان سایر کشورهائی که در آمریکا کار میکنند و منجمله در انفجار تروریستی و ضد بشری نهم سپتامبر 2001 کشته شدند، کوتاهی کرده و میکنند. مثال دیگر این مسئله کشتار صدها سرباز آمریکائی در لبنان توسط تروریستهای لبنانی رژیم ایران است که سران رژیم خود به نقش خود در آن بصورت علنی اذعان کرده اند. وقتی دولتی بخاطر منافع مادی زودگذر حتی به حفظ جان شهروندان خودش و تنبیه جانیان و طراحان و عاملان اصلی کشتار تروریستی آنها اهمیتی نمیدهد، در واقع بهیچ وجه نمیتوان به سایر شعارهای توخالی آنها در مورد مبارزه با تروریزم یا حمایت و حفاظت از مردم مثلا در برابر جنایات اسد دیکتاتور یا وحشیگری ها و بربریت خامنه ای شیاد و جنایتکار و رژیم وحشیان غارتگر ایران اطمینان کرد. سیاست مماشات دولتهای غربی با رژیم تا آنجا پیش رفت که حتی بزرگترین و سازمانیافته ترین و جدیترین نیروی مبارز عیله رژیم ماقبل قرون وسطائی "ولایت فقیه" را بنا بر احکام بیش از 20 دادگاه عالی در بریتانیا، اروپا و خود دادگاه فدرال آمریکا بطور غیر قانونی در لیست تروریستی خود قرار دادند. البته بریتانیا و سایر کشورهای اروپائی  نهایتا و پس از پروسه قانونی و دستور دادگاه ها مجبور به بیرون آوردن سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست های تروریستی خود شدند. جای یاد آوریست که تمامی این دادگاهها در پروسه های طولانی و بعد از بررسی هزاران مدرک واقعی یا جعل شده توسط رژیم که توسط دولتهای مماشاتگر اروپائی به دادگاهها ارائه شده بود به نتایج خود رسیدند.  بعنوان مثال دادگاه فرانسه پس از یک پروسه 8 ساله نه تنها به بی اساس بودن اتهامات مینی بر دست داشتن مجاهدین در تروریزم رای داد بلکه مبارزات مسلحانه آنها را همچون مبارزات پارتیزانهای فرانسوی علیه فاشیزم هیتلر و دولت دست نشانده ویشی در فرانسه، مقاومت علیه استبداد خواند. در حال حاضر نیز  حمایت های هزاران شخصیت و سازمان بین المللی  حقوق بشری، سیاسی، حقوقی و علمی از ساکنان بیدفاع در شهر اشرف و مبارزات آزادیخواهانه ملت و شورای ملی مقاومت ایران و خانم مریم رجوی، رئیس جمهور منتخب شورا، منجمله حمایت بیش از 4000 نماینده پارلمانی بیش از یک میلیارد مردم کشورهای متمدن که شامل اکثریت 32 پارلمان کشورهای دمکراتیک که شامل اکثریت کنگره آمریکا میشود نیز خانم کلینتون را مصرانه تشویق میکنند که به این سیاست مماشت خاتمه داده و هر چه زودتر دست از حمایت از رژیم ایران برداشته و سازمان مجاهدین را از لیست تروریستی آمریکا خارج نماید.

سخنان اخیر وزیر دفاع جدید آمریکا، لئون پنه تا، که وقوع انقلاب در ایران و سرنگونی رژیم وحشی ها را محتوم دانست، و صحبتهای اخیر تونی بلئر، نخست وزیر سابق بریتانیا و نماینده جامعه بین المللی برای صلح بین اسرائیل و فلسطین، که دشمن اصلی را رژیم ایران نامید نیز بوضوح نشان میدهد که بی نتیجه بودن سیاست مماشات با رژیم پسمانده از آیت الشیطان العظمی خمینی شیاد و ضد بشر برای آنها نیز روشن شده و بتدریج به نیاز فوری جهان متمدن به همراهی با ملت ایران برای حذف نهائی تمامیت رژیم تروریستی و فاشیزم مذهبی اشغالگر ایران اذعان مینمایند


ولی نهایتا این ملتها و یکایک ما هستیم که با فعالیتهای خود دولتها را مجبور به قبول حقوقمان می کنیم کما اینکه 200 نفر از خانواده های آمریکائی قربانیان انفجارات 9 سپتامبر بارها گفته‌اند که هدفشان از تعقیب پرونده‌ی ۱۱ سپتامبر گرفتن خسارت مالی نیست. آلن راسیلسی، همسر یکی از خلبان‌های کشته‌شده می‌گوید: «من به انگیزه‌ی مالی در ورای این دادخواست اعتقاد ندارم. ما با این دادخواست می‌خواهیم، چنین جنایت‌هایی را در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی متوقف کنیم.» ما ایرانیان نیزکه به میهن پهناور و ملت بزرگ خود عشق میورزیم نهایتا با کوششهای خود بایستی دولتهای مماشاتگر جهان را از رژیم ضد بشری جدا کرده و با سرنگونی تام و تمام این رژیم برخاسته از افکار و احکام قبائل وحشی  بیابانهای هزاران سال پیش، به همزیستی و همکاری صلح آمیز با همسایگان خود و جهان متمدن و آزادی  و دمکراسی و رفاه ملت خود دست یابیم. شک نباید کرد که کوچکترین قدم اولیه ما، قبل از هر چیز و فورا خود ما را به گسستن بندها و زنجیرهای تار عنکبوتی رژیم اهریمنی اشغالگر وطن از خود و آزادی فردی و انسانی یکایک خودمان خواهد رساند.

برای خواندن مطلب کامل تارگاه رادیو آلمان به آدرس زیر مراجعه نمایید
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,15378799,00.html

Friday 9 September 2011

آیا مشخصه اصلی رژیم وحشی و دزد حق حاکمیت ملت بزرگ ایران و سران روحانی نمای آن مذهبی بودن آنهاست؟

طراح كاريكاتور بسیار گویای اینجا ازل ابد است 
http://www.facebook.com/ezel.abad


  من اولین بار این کاریکاتور را امروز دیدم که دوسستی به نام نادر اسلامی پور در تاریخ 8 فوریه در صفحه فیسبوک خودش نصب کرده بود.
http://www.facebook.com/photo.php?fbid=162946590423533&set=a.160334120684780.49966.100001245788318&type=1
تمامی اظهار نظرات و کامنت ها در تمام این مدت با مفهومی که کاریکاتوریست عزیز میخواست برسونه موافقت داشتند بغیر از شخصی بنام ايمانوئل شانيان که در تاریخ 5 سپتامبر نوشته بود
من طرفدار هيچ فرقه اي نيستم نه چپم مثل شما و نه راست..يك لائيك هستم...ولي اينو ميدونم حكومت بدليل ساختار ايدئولوژيكش چه درست و چه غلط طرفداران بسيار زيادي داره.... هم من ميدونم و هم شما ميدونيد..... رهبر ايران علاوه بر جنبه سياسي داراي وجهه مذهبي هم هست..بنظر من توهين به جنبه مذهبي ايشون به صلاح هيچ جنبشي نيست و برعكس ريزش هواداران رو بدنبال خواهد داشت..بهتره به عرايض عطا الله مهاجراني دقت كنيد كه از همه هواداران خواست بدليل چهره معنوي و غير فاسد ايشون كه هواداران بسياري در بين توده مردم دارند از بي حرمتي و توهين به ايشون پرهيز بشه...

این صحبت که در ظاهر بخاطر کمک به جنبش های ایرانیان گفته شده منو بفکر انداخت که نتیجه خلاصه آن را در زیر همان کاریکاتور بصورت کامنت نوشتم و اینجا هم در معرض دید و قضاوت شما قرار میدهم.
در اینجا در ضمن بد نیست یادآوری بشه که آقای بازرگان در مصاحبه ای بهنگام مسافرت به خارج از ایران و در اوج کشت و کشتار ضد بشری و وحشیانه خمینی جنایتکار گفته بود که رژیم خمینی بیش از 5 درصد طرفدار نداشت. در ضمن بایستی در نظر داشت که اکثریت دهها هزار ایرانی آزادیخواهی که توسط این حکومت ضد ایرانی حتی زیر تجاوز و شکنجه کشته شدند و شامل هزاران کودک یا نوجوانان نیز میشود، ایرانیان مسلمان و بویژه شیعه بوده اند. در ضمن در مورد چهره غیر فاسد خامنه ای جنایتکار و دزد بزرگ  همینقدر کافی است که به لیست دزدی های چند صد میلیارد دلاری فرزندان دزد و جنایتکارو خلف این بزرگترین دزد حاکمیت ملت ایران و تمامی سران جنایتکار و غارتگر عمده یا حقیر این رژیم فاسد و غارتگر نظری بیافکنیم 

http://ireport.cnn.com/docs/DOC-606777?ref=feeds/latest

من فکر میکنم که حرف ایمانوئل مثل اینه که ادعای هیتلر رو که مسیحی بود بپذیریم. هیتلر با فاشیزمش مشخص میشه و نه ادعای طرفدار عیسی مسیح بودنش.
آیت الشیطان خامنه ای دشمن شماره یک خدا، مسلمانان ایران و جهان و تمامی ملت ایران از هر دین و مرام و قوم و عقیده ای هست. او جانشین بر حق آیت الشیطان العظمی خمینی شیاد و ضد بشر هست. اتفاقا دادن اتوریته کاذب مذهبی به دشمنان خدا و بشریت و ملت ایران، کاملا مورد درخواست عاجلانه همین وحشیان خونخوار هست. دادن چنین اتوریته ای اگر از روی ناآگاهی محص نباشه دقیقا همدستی در جنایات بی حد و حصر وضد عالیترین منافع ملت ایران هست که اکثریت قاطعشون مسلمان و شدیدا ضد این رژیم وحشی ماقبل قرون وسطائی هستند.




Saturday 3 September 2011

یک رسانه دمکراتیک و بی طرف چگونه عمل می نماید؟

 بی طرفی شرافتمندانه اصل اساسی رسانه های خبری:. فرق رادیو فردا با سایت ایرانیان یوکی
در تاریخ ۱۳۹۰/۰۶/۰۸رادیو فردا در مصاحبه با عباس میلانی نظرات وی را در مورد خارج کردن سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست غیرقانونی سازمانهای تروریستی وزارت خارجه آمریکا، نظرات مختلف ایشان را بیان کرد که با رفتن به لینک اول در پائین این مطلب آنرا میتوانید بخوانید. این مطلب رادیو فردا بصورت کامل در سایت ایرانیان یوکی نیز انعکاس یافت که در لینک دوم در زیر آنرا میتوانید مشاهده کنید. هر دو تارگاه به خواننده گان خود اجازه کامنت گذاری میدهند که بعد از چک توسط تارگاه مزبور به نمایش گذاشته میشوند. قصد من در اینجا مقایسه دو تارگاه مزبور از نظر بیطرفی نسبت به نظر خواننده گانشان می باشد زیرا کامنتی که من نوشتم توسط رادیو فردا هیچوقت انتشار نیافت در حالیکه ایرانیان یوکی همان کامنت اینجانب را بدون یک کلمه تغییر بنمایش گذارد. البته بخاطر محدودیت تعداد کلمات در تارگاه ایرانیان یوکی، کامنت اینجانب بصورت دوکامنت فرستاده شد و هر دو نیمه کاملا توسط ایرانیان یوکی منتشر گشت. در اینجا با تشکر از هموطنان عزیرگرداننده در سایت ایرانیان یوکی بخاطر بیطرفی حرفه ای آنها از مدیران رادیو فردا به اصرار میخواهم که از ضدیت کور علیه جدیترین سازمان دمکراتیک مخالف رژیم ضد بشری و ضد ایرانی آخوند-پاسداری جدا پرهیز نمایند تا بیش از این اعتبار خود را در بین ایرانیان آگاه و آزاده از دست ندهند. در اینجا بصورت اختصار به نکته اساسی مصاحبه آقای میلانی و کامنت خودم می پردازم..
بنظر اینجانب نکته اساسی آقای میلانی  پاراگرافی بود که در آن ایشان گفته اند
این گروه باید مورد حمایت سازمان‌های بین‌المللی قرار گیرند و از گزند رژیم جمهوری اسلامی و رژیم عراق مصون باشند، ولی در عین حال باید از گزند استبداد درون‌سازمانی هم مصون باشند. من فکر می‌کنم منتقدین رهبری، کسانی که ادعاهایی در مورد رهبری دارند و خود رهبری، باید تحت حمایت و نظارت بین‌المللی فرصت یابند نظرات‌شان را مطرح کنند. یک بحث آزاد فارغ از فشار و خفقان و ترور به وجود آید و تنها بعد از یک بحث و انتخابات آزاد در بدنه سازمان، با این سازمان از نو ساخته شده به عنوان یک سازمان دموکراتیک برخورد شود
این هم کامنت اینجانب که هرگز توسط رادیو فردا منتشر نشد
بنظر می آید یا آقای میلانی اطلاعی از مجاهدین ندارند و حتی تحقیق کوتاهی هم از روابط درونی آنها نکرده اند و یا اهداف سیاسی خواصی را دنبال میکنند که بدون کتمان حقیقت امکان ندارد. آقای رجوی بعنوان رهبر تاریخی مجاهدین شناخته میشود که حتی بعد از پیوستنشان در آینده ای دور به جهان ابدی این مقام با هیچ رای گیری عوض شدنی نیست کما اینکه موقعیت آبراهام لینکلن را با رای گیری نمیتوان عوض کرد. خانم رجوی پس از انتخاب شدن بعنوان رئیس جمهور شورای ملی مقاومت ایران از موضع خود در سازمان مجاهدین خلق ایران استعفاء داده اند و ایشان هم در تشکیلات مجاهدین نقشی ندارند. انتخابات رهبری 23 نفره سازمان مجاهدین خلق ایران بطور معمول هر دوسال برگزار شده و رهبران مجاهدین نیز مرتب در حال عوض شدن بوده اند که از درجه بسیار بالای دمکراسی در سازمان مجاهدین خبر میدهد
بنابراین از نظر انتخابات دمکراتیک سازمان مجاهدین خلق ایران بیش از هر حزب و تشکیلات دیگری در عمل دمکراتیک تر بوده و اگر آقای میلانی یا هر کس دیگری واقعا به دمکراسی اهمیت میدهند، بایستی از تمامی اعضا و هیئت رهبری مجاهدین بخاطر اینهمه بردباری و رفتار دمکراتیک قدردانی کنند. نهایتا حتی اگر مجاهدین غیردمکراتیک، فرقه و هر چیز بدی هم بودند با تعریف تروریسم در جهان و در خود آمریکا -طبق احکام دادگاههای انگلستان، فرانسه، اروپا و خود دادگاه فدرال آمریکا، تروریست نیستند و هر روز که در این لیست نگاهداری میشوند لطمه ای به اعتبار خود آمریکا نسبت به معیارهای بیان شده خودش و مثلا قانونمدار بودن میزند. نهایتا بیش از 4000 نماینده شامل اکثریت 32 پارلمان کشورهای دمکراتیک جهان که نماینده بیش از یک میلیارد مردم جهان متمدن هستند، از شورای ملی مقاومت ایران و خانم رجوی بعنوان آلترناتیو دمکراتیک ملت ایران علیه رژیم وحشی و ضد بشری حاکم بر ایران حمایت می نمایند. در رابطه با دمکراتیک بودن یا نبودن مجاهدین اینجانب به رای جهان دمکراتیک بیشتر از صحبت یک نفر که مجاهدین را بطور غیر منطقی غیردمکراتیک میداند، اهمیت میدهم
http://www.radiofarda.com/content/f2_iran_pkk_mujaheddin_khalq_rajavi_ussr_mogharabi_milani_shah_ashraf/24312772.html?page=3#relatedInfoContainer

http://www.iranianuk.com/article.php?id=67155