Thursday 17 November 2011

دشمن، مال من: عشق به ایران و میهن پرستی در شرایط بحرانی و جنگی

با درود و تشکر از تک تک هزاران هموطن عزیزم که یا از طریق سایت پرطرفدار بالاترین یا مستقیما به وبلاگ آمده و با خواندن مقاله " انفجارهای شدید در تهران، احتمال جنگ و خائنین به ملت زیر ذره بین"، علاقه و عشق خود به میهن عزیزمان و مهمترین رویدادهای مرتبط با کشورمان را بنمایش گذاشته، و با پیام های محبت آمیز خود مرا سرشار از شادی و افتخار به داشتن چنین انسانهای وارسته ای در ایران عزیزمان کرده، و بعنوان سپاسگذاری خودم نسبت به لطف شما، تصمیم گرفتم که مقاله مزبور را کاملتر کرده تا صرفنظر از نشان دادن خصیصه فروتنی خودم در برابر شما عزیزان که یکی از ویژه گیهای انسان دوستی و میهن پرستی ایرانیان بوده و هست، شاید بعنوان سند مرجعی برای شناخت عمیقتر از کلمات و مفاهیمی باشد که همواره از آنها استفاده میکنیم. بهمین منظور و بدنبال پست مقاله در شکل و محتوی اولش، با بیش از 40 ساعت کار فشرده بیشتر برای تحقیقات و غنی تر کردن مقاله، نکات جدیدی را اضافه کرده و با سودگیری از  اطلاعات بسیار گسترده تر از منابع مختلف آموزنده، سه نمونه تاریخی از جنگ های مختلف پربارتر شده است. در این شکل و محتوی جدید سعی می شود که صرفنظر از آشنائی با مهمترین واژه ها، مفاهیم، شخصیت ها، جریانها، کشورها و ارگان های سیاسی و اجتماعی و نظامی ایران و منطقه و جهان که بیشترین ارتباط را با شرایط فعلی ایران ما دارد، به اصلی ترین سئوالات و جوانب بخصوص عاطفی-روانی احساسات و عواطف وتصمیمات ما پرداخته شود تا به شناخت آگاهانه تری از مفهوم واژه های خائن، خیانت، میهن پرست و عشق به وطن و مردم و زادگاهمان در شرایط فعلی و همچنین دگرگون شده آینده دست یابیم. بدین منظور و با اینکه اساسا متون و منابع فارسی استفاده شده ولی گاهی مجبور به کمک گیری از متون انگلیسی هستیم چون منابع فارسی مورد نیاز یا وجود ندارند و یا بصورت اینترنتی موجود نیستند. از شما هموطنان و دوستان ارجمند هم خواهش میکنم با دقت و ریزبینی خود نسبت به نمونه ها و واقعیت های ذکر شده به درک عمیقتر این بحث حیاتی در شرایط بسیار حساس و خطیرفعلی برای تک تک ما ایرانیان یاری رسانید و درصورتیکه اطلاعات یا پیشنهادی برای تصحیح یا بهبود خدمتگذاری اینجانب دارید، حتما لطف کرده و اطلاع دهید
 بدنبال انفجارهای شدیدی که تهران بزرگ را لرزانده و در اکثر نقاط شهر تا فاصله 50 کیلومتر شنیده و حس شد، منابعی تخمین میزنند که صدها پرسنل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی کشته و مجروح شده اند و بخاطر وجوه عجیب این انفجارات منجمله عدم احساس لرزش در اطراف محل انفجار، صحبت از احتمال آزمایشات بمب اتمی و یا حتی تخریبی بودن انفجارات میشود که خود منجر به گمانه زنی در مورد شروع حمله نظامی خارجی به مراکز نظامی در ایران و آغاز جنگ پنهان علیه حکومت ایران
بوده است. دراین شرایط و بخاطر عدم خبررسانی شفاف از طرف مقامات، شهروندان باید خود به آماده سازی فکری و روحی و امکانات مورد نیاز برای برخورد با تحولات آتی و چه بسا پر سرعت در آینده نزدیک باشند. در صورت وقوع جنگ داخلی یا خارجی، هرایرانی میهن پرست چه وظیفه ای دارد؟ آیا بایستی تحت هر شرایطی با دولت و نظام موجود  همکاری و به آن کمک کرد؟ آیا امکان وجود شرایطی خواهد بود که در آن مردم در سرتاسر ایران در مقابل دولت و نظام موجود و در کنار متخاصمین - چه داخلی یا خارجی - قرار گیرند؟ در صورت وجود چنین شرایطی چگونه میتوانیم خیانت به ملت و خائنین و عشق به وطن و میهن پرستان واقعی را استدلال کرده و تشخیص دهیم؟ چگونه مطمئن شویم که ما خود تبدیل به خائنین به ملت و ایرانزمین نخواهیم شد؟
در تمامی طول تاریخ بشریت بحران های متفاوت، ناآرامی های اجتماعی و سیاسی و بخصوص جنگ های داخلی یا خارجی در هر جامعه یا کشوری، پیوسته منجر به احساسات شدید و حتی مخرب و مرگبار بنفع یا علیه جریانات، گروهها، اقوام وملت های متخاصم شده است. فقط با گذشت زمان و تغییرات بنیادی بوده که نهایتا برای همگان ثابت شده است که کدامین احساسات نشاَت گرفته از عواطف انسانی، بشردوستانه، آزادیخواهانه، صلح طلبانه و میهن پرستانه، و کدامین احساسات دارای ریشه در ناآگاهی، گمراهی، عدم خردگرائی یا صرفا پیروی از منافع سوداگرانه و قدرت طلبانه بوده اند. بعنوان مثال در میهن خود ما هستند ایرانیانی که پیرو دیدگاهی می باشند که وجود سازمانهای ایرانی مانند مجاهدین، فدائیان، کومله، حزب دمکرات و غیره را در عراق در زمان جنگ ایران و عراق بعنوان همکاری با دشمن و خیانت به کشور دانسته و حتی برای آن سازمانها نامهایی غیر از اسامی رسمی آنها استفاده میکنند. بعنوان مثال مجاهدین را منافقین می نامند و در مورد آنها از لقب های گروهک، تروریست یا فرقه و سایر کلمات آزار دهنده و تحقیر کننده استفاده می کنند. این دیدگاه بخصوص برای ایرانیانی که عزیزان خود را در جنگ یا درعملیات نظامی از دست داده اند پرورش دهنده احساسات شدید و عمیق و حتی نفرت علیه حامیان تشکل های ذکر شده بوده است. ولی همزمان ایرانیانی در طرف مقابل دارای دیدگاه و احساسات متفاوتی بوده و حاکمیت را بجای جمهوری اسلامی، دیکتاتوری مذهبی یا رژیم آخوندی می نامند و حامیانش را خائن و مزدور و یا با دیگر صفت های ناراحت کننده و تحقیر آمیز خطاب می کنند. در طرف نخست به عملیات نظامی سازمانهای ذکر شده علیه نیروهای نظامی کشور در زمان بمباران شهرهای ایران توسط بمب افکن های عراقی اشاره کرده و آنرا بعنوان همکاری عملی با دشمن خارجی و خیانت می دانند. در طرف دیگر استدلال میکنند که حکومت ایران یک نظام توتالیتر یا تمامیت خواه و فاشیست مذهبی بوده و با زد و بست با قدرتهای خارجی و اعمال قهردهها هزار انسان از آنها را دستگیر، شکنجه، اعدام یا کشتار کرده اند واینکه آنها برای آزادی و حقوق بشر مبارزه می کرده اند و کسانی که حامیان آن سازمانها را کشته یا می کشتند در واقع دانسته یا ندانسته مزدور یا شستشوی مغزی شده توسط دشمن ملت بوده یا هستند. بسیاری از گروه دوم بویژه حامیان مجاهدین استدلال میکنند که تا زمان آزاد کردن خرمشهر، علیرغم سرکوب شدن توسط نظام، علیه عراق می جنگیدند و بسیاری کشته و زخمی نیز برای بیرون راندن ارتش عراق داشته اند. براستی کدام دیدگاه را میتوان قبول کرد و آیا میتوان شرایط مشابه دیگری را جستجو کرد که ما را قادر به درک منطقی تر و اصولی تری از واقعیت های جهان خارج از ذهن ما نماید؟ و اگر بتوانیم احساسات خویش را با جهان خارج از ذهن خود انطباق دهیم، آیا بنفع خود و میهن و ملت خویش اقدام نکرده ایم؟
میتوان گفت احساسات، سوخت و محرک انگیزه های بشری در زندگی است ولی این احساسات زمانی اصولی و بنفع خود شخص، عزیزانش، ملتش و وطنش خواهد بود که بر پایه های واقعیت های خارج از ذهن خود او شکل گرفته و استوار شده باشند. بدیهی است که چنانچه بخواهیم جهان خارج از ذهن و زمان و محیط زندگی خود را بشناسیم راهی جز اتکا به رویدادها، واقعیت ها و مشهودات تاریخی وجود ندارد. این پروسه دستیابی به "واقعیت" یا "حقیقت" در تمامی زمینه های علمی و حتی اعتقادی و ایمان های بشریت صادق بوده وتوسط پژوهشگران و دانشمندان و حتی ادیان مورد استفاده قرار گرفته است. منباب مثال، برای اخذ دکترا، بایستی نظریه جدیدی را برای اولین بار در تاریخ بشریت ارائه کنیم ولی برای اینکار بایستی کما بیش با نظریات و یا مثلا با اکتشافات یا اختراعات در رشته تخصصی خود آگاه بوده و با تحقیقات بیشتر و نتیجه گیری های منطقی و علمی، دانش بشری را یک قدم به پیش ببریم. در تمامی کتابهای مقدس ادیان نیز با اشاره به گذشته و مثلا فجایع و افتخارات تاریخی و اندرز گیری از آنها پیروان خود را برای یافتن راه آینده یاری می نمایند. برای یافتن واقعیت خارج از ذهن خود در مبحث مورد نظر ما، همین پروسه را پیگیری می نمائیم

ما مردم ایرانزمین با تاریخی چندین هزار ساله و سرشار از تنوع طبیعی، با گونه های پربار انسانی، زبانی و مذهبی با اتکاء به تاریخ و فرهنگ افتخار آفرین خود همواره دستاوردهای عظیمی را به بشریت تقدیم کرده ایم. بعنوان نمونه میتوان از اولین بیانیه جهانی حقوق بشر گرفته تا اختراعات و اکتشافات دانشمندان شهیر ایرانی و ادبیات شاعرانی مانند سعدی و خیام که زبانزد جهانیان شده اند را یاد کرد. بزرگان افتخار آمیز تاریخی و معاصر ما نیز پیوسته با روی باز و خوشحالی از دستاوردها و نکات مثبت دیگر انسانها، ملیت ها و فرهنگ ها برای ارتقای سطح دانش و فرهنگ و زندگی خود و ملت محبوشان استفاده کرده اند. استفاده از دستاوردهای بشریت در رشته های جامعه شناسی ویا روانشناسی در زمینه ای که ما به آن فکر میکنیم نمیواند مخاصمات و جنگ های گذشته را در نظر نگیرد. برای شکل دادن صحیح تر احساسات خود در مورد چگونگی شناسائی خائنین به مام وطن و ملت در صورت حملات نظامی یا جنگ خارجی و یا همچنین جنگ داخلی، بایستی شرایط کشور و نوع جنگ را نیز در نظر داشت. بعنوان مثال چنانچه یک قدرت خارجی یا اتحادی از قدرتهای خارجی فقط برای منافع خودشان کشور را اشغال کرده یا به صورت محدود به اهداف نظامی خواصی بویژه در یک کشور مردمسالارحمله کنند، آرایش نیروهای اجتماعی، سیاسی و نظامی و افراد خادم یا خائن در کشور تحت حمله متفاوت خواهد بود با زمانیکه مثلا آزادیخواهان و یا پارتیزان های یک کشور تحت اشغال یک قدرت خارجی یا در تصرف استبداد و فاشیزم داخلی، با قدرتهای خارجی دیگر برای آزادسازی میهنشان و استقرار دمکراسی و مردمسالاری همکاری میکنند در این مقاله ما به سه نمونه مهم در چند صد سال اخیر می پردازیم

 نمونه اول جنگ برای استقلال: در چند صد ساله اخیر تاریخ جهان، میتوان انقلاب یا جنگ استقلال در کشور  ایالات متحده آمریکا  و رهائی از حکومت قدرتمندترین ابرقدرت زمان را بعنوان موفقترین انقلاب  بشریت  برای آزادی خطاب کرد. آمریکا هم اکنون کشوری است که مردم آن دارای احزاب مختلف سیاسی دمکراتیک و سازمانهای غیر دولتی مستقل و تشکیلات مدنی بیشماری هستند.جالب هست که در نظر داشته باشیم که انقلاب آمریکا با اعتراض وشورش علیه مالیاتهای اجباری دولت جرقه خورد. دولتی که در واقع بخشی از حاکمیت بریتانیای کبیر بود. انقلابیون نهایتا با کسب کمک و تسلیحات از قدرتهای خارجی مهم آنزمان - فرانسه، اسپانیا و "جمهوری هلند" - عملا در اکتبر 1781 بریتانیا را شکست داد که منجر به پیمان پاریس در 1783 شد که در آن بریتانیا تمامی دعاوی تصاحب ایالات متحده را رسما رها کرد. نکته بسیار مهمی که مستقیما به بحث ما ربط دارد، موضع گیری خود آمریکائیان سپید پوست، مردم بومی آمریکا یعنی سرخ پوستان و آمریکائیان آفریقائی تباردر آن انقلاب و جنگ برای استقلال در آنزمان است. جالب است که توجه کرد که بخش اندکی از این سه بخش عمده مردم آمریکا با احساساتی برخاسته از دلائل واهی در ذهن خود، همکاری با دولت حاکم را
خدمت به همنوعان و وطن خود میدانستند و دست در دست افراد دیگری که بدنبال منافع زودگذر و پست مادی خود بودند میهن پرستان واقعی و آزادیخواهان و انقلابیون آینده ساز را بدنام وتمسخرکرده و علیه آنها می جنگیدند و آنها را می کشتند. البته هم اکنون همه میدانیم که آنها با حمایت از دولت ونظام جبار حاکم ودشمن واقعی (یعنی استعمار بریتانیا) عملا به منافع دراز مدت شخص خود، خانواده دلبندشان و همنوعانشان و وطن خود خیانت میکردند.
در کلیپ کوتاه زیر با وقایع انقلاب آمریکا آشنا میشوید
  خوشبختانه در تاریخ اخیر بشریت کشورهایی که دارای سیستم های دمکراتیک یا مردمسالار بوده اند، با هم به جنگ نپرداخته اند. ولی آیا هیچ کدام از دو کشور ایران و عراق دارای سیستم های مردمسالار بودند؟ بدیهی است که با در نظر داشتن مفهوم آزادی، در هیچ یک از دو کشور، احزاب مختلف مردم آزاد نبودند و رهبر هر کشور فقط حامیان و نزدیکان عملی خود را در قدرت شرکت میداد. بنابراین شاید نزدیکترین جنگ موجود از لحاظ زمانی به جنگ ایران و عراق جنگ های بین کشورهای متفاوت در زمان جنگ جهانی دوم باشد. بریتانیای کبیر و آلمان دشمنان اصلی در جنگ در اروپا بودند. کشورها یکی پس از دیگری به اشغال نیروهای آلمان تحت کنترل هیتلر یا متحدانش مانند موسولینی در ایتالیا در می آمدند. تقریبا در تمام کشورهای اشغال شده یا تحت کنترل متحدان هیتلر، مبارزات اجتماعی و عملیات نظامی توسط شهروندان کشورها علیه دولتهای خود شکل میگرفت. مسلما نمیتوان در این فرصت کوتاه به تمامی مبارزات در کشورهای مختلف پرداخت و ما فقط یکی از این موارد را در نظر میگیریم

نمونه دوم جنگ علیه دولت دست نشانده خارجی: بدنبال شکست فرانسه در جنگ جهانی دوم از آلمان نازی در 1940 و تشکیل دولت ویشی، بسیاری از فرانسویان نیز به مبارزات پارتیزانی علیه دولت مزبور روی آوردند. ژنرال دوگل بعنوان فرمانده و رهبر مخالفان دولت فرانسه، لندن را بعنوان مقر خود انتخاب کرد. دولت فرانسه و حامیانش ژنرال دوگل و"نیروهای فرانسه آزاد" و پارتیزانها و حامیانش در فرانسه را بخاطر همکاری با "دشمن فرانسه" یعنی بریتانیا خائن می نامیدند. تبلیغات وسیع دولت ویشی پارتیزانها را بعنوان ستون پنجم دشمن و کل نیروهای تحت فرماندهی ژنرال دوگل را بعنوان کسانی که فرانسویان را با همکاری بریتانیا بقتل میرساندند و حتی وحشیانه بمباران کرده و سپس بر خرابه های مملو از کشته شده گان پایکوبی میکردند، نشان میداد. نهایتا دوگل و دولت در تبعیدش با همکاری نیروهای متفقین دولت ویشی و حامیانش یعنی آلمان هیتلری را شکست داده و در 1944 پیروزمندانه  به فرانسه بازگشته و با استقبال پرشکوه ملت خود روبرو شدند. دوگل در نهم نوامبر 1970  چشم از جهان فروبسته و یادش تا بحال نیزبرای مردم فرانسه وانسانهای آگاه جهان بعنوان سمبل و رهبر مقاومت ملت فرانسه علیه فاشیزم هیتلر و دولت ویشی پابرجاست.
در ویدوی زیر کارتونی از تبلیغات دولت ویشی با زیرنویس انگلیسی را مشاهده کنید
 سه عکس زیر از بالا به پائین: 1- پارتیزانهای زن و مرد فرانسوی 2- سان دیدن ژنرال دوگل از ارتش فرانسه آزاد که در زمان جنگ فرانسه و انگلستان در لندن مستقر بود 3- چرچیل و دوگل
  نمونه سوم جنگ داخلی: تازه ترین نمونه زنده بحث ما، مورد جنگ داخلی یا انقلاب در لیبی در همین سال جاری است. رهبر سابق حکومت لیبی، "سرهنگ معمرمحمد قذافی" هرگز توسط مردم لیبی انتخاب نشده و در یک کودتای نظامی قدرت و حق حاکمیت ملت لیبی را بسرقت برده بود،  او طی  دهها سال حکومت هرگز خود را در معرض انتخابات یا رای گیری یا همه پرسی و انتخاب شدن توسط مردم لیبی قرار نداد. او با تخیلات مالیخولیائی ورم کرده ای، خود را "رهبر انقلاب لیبی"، "رهبر اعراب"، "رهبر آفریقا"، و "رهبر اسلام" میدانست و  بطور رسمی زورگوئی ها و مراسم و مقررات ضد انسانی منجمد شده در تاریخ هزاران سال پیش و به اصطلاح "قوانین شریعت" را به اجراء گذاشته و در 1972 نیرویی را موسوم به "ارتش اسلامی" تشکیل دادبود. حامیان نا آگاه او بخاطر احساسات برخاسته از ذهنیات غلط خود، که ریشه در شسدشوی مغزی توسط  مبشرین "بهترین قانون دنیا در کتاب سبز و نظام مقدس دمکراسی مردمی" داشت، بهمراه صاحبان منافع و ثروت و مقام و قدرت فاسد، خود را به در قدرت ماندن نظام و شخص سرهنگ قذافی گره زده بودند
 
دوسال بعد از تولد جنبش اجتماعی بزرگ ملت ایران بنام جنبش سبز و بدنبال خودسوزی جوان تونسی، محمد بو عزیزی، بعنوان جرقه و کاتالیزور "انقلاب تونس" و جنبش های مردمی گسترده تر بهار عرب در خاورمیانه وشمال آفریقا، مردم لیبی نیز شجاعانه مخالفت خود با نظام مستبد و خونریز را آغاز کردند. در این جنگ داخلی حامیان نظام یا حکومت نیز با پیروی کورکورانه از "رهبر همه فن حریف" خود یا بخاطر وحشت از دست دادن منافع زودگذر و حقیر مادی، مردم معترض و میهن پرستان و انقلابیون فداکار را "بیگانه، دشمن مردم، تروریست، موش صحرائی و سگ" می نامیدند و به سرکوب وحشیانه و مسلحانه اعتراضات فزاینده در سرتاسرکشور پرداخته و از سر استیصال حتی به بمباران معترضین با جنگنده های نیروی هوائی ارتش قذافی  متوسل شدند. مخالفین و نیروهای مبارز که تا حدودی نیزمسلح بودند نهایتا با همکاری و استفاده ازکمک های گوناگون مادی، آموزشی، تسلیحاتی و پوشش هوائی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو، حکومت و دیکتاتور جنونزده و خون آشام را کنار زده و پس از پیروزی خود به جشن و شادمانی پرداختند و جهانی را هم که از کشتارها ی تروریستی جناب سرهنگ صدمات  جانی، روحی و مالی دیده و از تهدیدات تروریستی او نگران شده و از لاف زدن های پهلوان پنبه ای و آرایش و لباسهای عجیب وغریب و خنده دار او خسته شده بودند، در خوشحالی خود سهیم کردند. شایان تذکر است که تمامی انسانها و سازمانهای دمکراتیک و حامی حقوق بشر - که مسلما شامل حقوق بشر حتی جنایتکارانی مانند دیکتاتور وحشی لیبی میشود - کشته شدن مرموز او بعد از دستگیریش را بدرستی محکوم کرده و خواستار شفاف سازی در باره جنایت جنگی مزبور شدند. صرفنظر از تحولات آتی لیبی، بوضوح روشن است که هیچ انسان آگاه و آزاده ای معترضین، مخالفان و یا انقلابیون مسلح ضد نظام قذافی را بخاطر همکاری با حملات نظامی قدرتهای خارجی در سرنگون کردن نظام ضد انسانی حکومت ننگین لیبی، خائن نخوانده و نخواهد خواند. و همچنین هیچ انسان خردمندی حامیان قذافی جنایتکار را میهن پرست و آزادیخواه نمیداند و نخواهد دانست
ایران ما: حال ضمن در خاطره سپردن سه نمونه یاد شده، به رویدادهای تاریخ اخیر میهن عزیز خود در دهه های اخیر مربوط به بحث حاضر می پردازیم
سرود "ای ایران ای مرز پرگهر" با اجرائی بسیار زیبا و صدای سحرانگیز دریا دادور

بدنبال انقلاب 1357 ملت ایران و به قدرت رسیدن "رهبر انقلاب آیت الله سید روح الله موسوی خمینی"، دولت عراق اولین دولت جهان بود که نظام بیرون آمده از انقلاب را برسمیت شناخت. در صورتیکه در ایران دولتی قدرتمند و دمکراتیک و مردمسالار وجود میداشت، مسلما جنگی در نمی گرفت و اگر هم جنگی آغاز میشد بسیار زود قابل کنترل و خاتمه دادن بود. کما اینکه در زمان نظام سابق نیز در شرایط خواصی امکان شروع جنگی بین ایران و عراق بوجود آمده بود ولی صرفنظر از عدم دمکراتیک بودن نظام، بخاطر قدرت و نفوذ منطقه ای و بین المللی "اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر محمد رضا شاه پهلوی"، مخاصمات بسیار سریع و با پیمان نامه 1975 الجزایر بنفع ایران خاتمه یافت. متاسفانه نظام جدید نه تنها از قدرت و اقتدار دمکراتیک و و روشهای دیپلماتیک متمدنانه و نفوذ جهانی برخوردار نبود بلکه  زمینه های تجاوز دیکتاتور عراق به خاک ایران نیز توسط رهبر و دولت حکومت جدیدا بقدرت رسیده آماده شد. برای نمونه در خواست هائی برای قیام مردم و ارتش عراق علیه دولت خود انجام می گرفت که نه تنها نقض آشکار عرف و قوانین  بین المللی بلکه دخالت غیرقانونی و خشن در امور داخلی کشورهمسایه ما بود. در نتیجه "رئیس جمهور آقای صدام حسین عبدالمجید تکریتی" که از ترس سرنگون شدن به وحشت افتاده بود، و درخواست هایش هم برای مذاکره و حل مشکلات بجائی نمیرسید، نهایتا با وارد کردن ارتش خود به داخل مرزهای ایران به خاک میهن ما تجاوز کرد. دراین لینک از زبان یک جانباز جنگ بشنوید که

و در این لینک اسنادی از دلائل شروع جنگ ایران و عراق را ببینید

 
طولانی ترین جنگ قرن بیستم بین کشورها، که در آن به گفته مقامات ارشد جمهوری اسلامی سرمایه یکصد سال ملت ایران بالغ بر 1000 میلیارد دلار (با بهای آنزمان) بر باد داده شد، باعث خرابی های بسیار و کشته شدن حدود نیم میلیون عراقی گردید. در این جنگ هشت ساله تحمیل شده بر دو ملت همسایه توسط دو دیکتاتور مستبد که یکی "مذهبی" و دیگری "نظامی" بود، در طرف ایران بگفته یکی از مقامات مهم سابق حکومت و سپاه پاسداران تا آزادسازی خرمشهر و بیرون کردن قوای عراقی 36000 ایرانی جان شیرین خود را در راه آزادسازی میهن از اشغال خارجی نثار کردند. ادامه هولناک مرگبار و خانمانسوز آن برای شش سال بعد از آزادی خرمشهر کشته و زخمی شدگان ملت ما را به حدود یک میلیون ایرنی افزایش داد. هموطنانی که در صورت زندگی در صلح و آزادی و سیستمی مردمسالار و ملت دوست میتوانستند باعث شکوفائی و رشد خیره کننده کشور و ملت خود شوند. این مادران و کودکان معصوم ایران بودند که قربانیان اصلی جنگ و سیاستهای ضد بشری مرگ آفرین شدند. طبق آمار رسمی، بیش از ۵۵۰ هزار دانش‌آموز زیر ۱۸ سال به جبهه‌های جنگ اعزام شدند. از میان آنان ۳۶ هزار نفر کشته و مفقود، ۲۸۵۳ نفر معلول و ۲۴۳۳ نفر نیز به اسارت نیروهای عراقی درآمدند.
در تمامی دوران جنگ، پیوسته شخصیت ها و سازمانهای بشردوست ایرانی و همچنین شخصبت ها و سازمان ها و ارگانهای حقوق بشری و حامی حقوق کودکان در جهان به استفاده ضد بشری از صدها هزار کودک در جنگ و برای پاکسازی میادین مین توسط حکومت ایران اعتراض میکردند. ولی نه رهبر آنزمان حکومت ایران و نه هیچ یک از مقامات و شخصیت های آنزمان یا کنونی از تمامی جناحهای حاکمیت از بدو تشکیل آن، منجمله "حضرت آیت الله سید علی حسینی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا" نه تنها این عمل زشت و ضد بشری، که در هیچ آئین الهی یا فلسفه متمدنانه بشری قابل قبول نیست، را محکوم نکرده بلکه یا خود شستشوی مغزی دهنده و فرستنده کودکان معصوم به میدان های جنگ و روی مین بودند یا این عمل شنیع و ضد فرهنگ والای ملت ایران را تشویق می کرده اند
 در رابطه با ضدیت این اعمال ضد بشری با فرهنگ دیرینه و انسانی والائی که بشر دوستی و انسانیت از وجوه اصلی آن است، کافی است که فقط دو نمونه از آثار جاودان آنرا از سعدی شیرین سخن و بزرگ در اینجا بخاطر بیاوریم که اولین آنها تژئین بخش سازمان ملل بوده و همچنین در آخرین سفینه آپولو بعنوان چکیده پیام بشریت به فضا برده شد


بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کزمحنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
*
تن آدمی شریف است، به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت؟
خور و خواب و خشم و شهوت، شغب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش، وگرنه مرغ باشد
که همی سخن بگوید، به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی؟
که فرشته ره ندارد، به مقام آدمیت
اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی، به روان آدمیت

رسد آدمی به جایی، که بجز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است، مکان آدمیت
طیَران  مرغ دیدی؟ تو ز پای‌بند شهوت
به در آی تا ببینی، َطیَران آدمیت

نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم، بیان آدمیت
***

حال که صحبت از نقض وحشیانه حقوق کودکان معصوم میهن ما شد، فقط به اختصار اشاره می کنم که در تمامی دوران جمهوری اسلامی ایجاد جو خشونت و عدم احساس نوعدوستی باعث افزایش وحشتناک خشونت علیه کودکان و نونهالان وطن بوده و سوء استفاده های گوناگون از کودکان و نوجوانان بخصوص از اقشار محروم بخشی از سیاست های جذب نیرو بخاطر کمبودهای نیروئی بوده که به تازه گی بشکل دیگری خود را عیان کرده است. بعنوان نمونه بدنبال تظاهرات میلیونی مردم ایران، برای سرکوب کردن اعتراضات خیابانی، برخلاف تمامی قوانین بین المللی و پیمان نامه حقوق کودک ، برای سرکوبی و دستگیری جوانان معترض ایرانی از کودکان شستسوی مغزی شده توسط "روحانیون حکومتی" معتقد به گفته بنیانگذار نظام که “حفظ نظام اوجب واجبات است” و میتوان "نماز، روزه، حج و غیره" را کنار گذاشت، استفاده می نمایند
 افزایش تحریم های بین المللی سازمان ملل و تحریم های یکجانبه کشورهای جهان بویژه توسط آمریکا و اتحادیه اروپا علیه حکومت ایران و حکومت هم پیمانش در سوریه و اخراج آن کشور از اتحادیه عرب بخاطر سرکوبی خیزش مردم سوزیه ونقض پیمان برای توقف کشتار و به اجرا گذاشتن رفرم، نظام حاکم در ایران را در شکننده ترین وضعیت خود درتمامی دوران قدرتش قرار داده است. در روزهای اخیر نیز بدنبال رویدادهای مهم چهارگانه  توطئه ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا، گزارش اولیه و نگران کننده احمد شهید آخرین گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد نقض حقوق بشر در ایران، و بویژه گزارش عمومی و جنجال برانگیز یوکیا آمانو رئیس آژانس بین المللی انرژِی اتمی در مورد کوشش های جمهوری اسلامی برای توسعه و کسب بمب اتمی و جنگ افزار هسته ای، و اخبارجدید متلاشی کردن یک هسته تروریستی در بحرین وابسته به سپاه پاسداران توسط دولت بحرین، تبلیغات نسبتا کر کننده ای از طرف محافل ذینفع با مقاصد ویژه در مورد امکان حمله نظامی اسرائیل، آمریکا و یا دولتهای غربی را می شنویم. حتما شما و عزیزانتان هم در باره این موضوعات بسیار فکر کرده و شاید نگرانی هائی نیز داشته باشید. با ذکر این نکته که در حالیکه سیاست آمریکا و غرب بیش از 30 سال است که همکاری های بویژه اقتصادی همراه با اعمال مقداری فشار برای تغییر رفتار حکومت و دولت حاکم در ایران و نه تغییر رژیم در ایران بوده، و هنوز نیز هست، نبایستی زیاد نگران جنگ دیگری در ایران بود. صرفنظر از مشابهات یا تفاوت های شرایط ایران با سه نمونه بالا، با معرفی نیروهای متخاصم در هر نمونه سعی شد که مسئله اصلی، یعنی شناخت دوست و دشمن در شرایط مختلف جنگی بررسی شود. ولی ضمنا سئوالات بسیاردیگری وجود دارد که با توجه به نکات ذکر شده در سه لینک زیر بویژه در باره اهداف اصلی کسانی که در مورد جنگ یا حمله نظامی به ایران صحبت میکنند و جامعه جهانی و ملت ایران را از آن میترسانند، دقت بیشتری کنید زیرا به تک تک ما یاری رسانده و برای شناخت مواضع واقعا میهن پرستانه و ارتقای احساسات انسانی برای رشد و تکامل شخصی و افزایش حس هموطندوستی ما بسیار ارزشمند می باشد. امیدوارم خواندن سه لینک زیر کمکی در راه کسب آگاهی بیشتر از اوضاع داخلی و بین المللی مربوط به میهن عزیزمان، و شنیدن و تماشا کردن دولینک آخر، باعث آرامش نصبی و در عین حال تعمق بیشتر در مورد امکان تغییرات اساسی در نگرش و احساسات و روابط انسانی تک تک ما باشد.  با آرزوی سلامتی و شادی برای شما و عزیزانتان و آزادی، دمکراسی، استقلال واقعی، صلح و برابری برای ملت بزرگ ایرانزمین

Mesle Hichkas  مثل هیچکس

  کلیپی کوتاه از فیلم "دشمن مال من" در مورد تغییرات اساسی در دیدگاهها و رابطه دو فردی که طبق شرایط زندگی و داده های اولیه دشمن هم  هستند

 


2 comments:

Nader said...

درود بر شما هموطن عزیز که با مایه گذاری از خودتون این مقاله را نوشتید و در اختیار ما قرار دادید. از جنگ ایران و عراق نوشتید، بله من هم اون سیاهترین دوران رو یادم هست، یادم میآد که چه جوری خمینی ضد ایرانی و ضد بشر رو هر شب میآوردنش توی تلویزیون تا نعره جنگ جنگ تا پیروزی بکشه! خوب یادمه که این دجال میگفت تا آخرین خشت سالم خانه ها درایران به جنگ ادامه خواهد داد! اونروزها خوب یادمه که اون دجال نعره میزد که جنگ نعمت الهی هست! آره دوست گرامی اون روزها خوب یادمه وقتیکه ارتشیان وطنپرستی که با امکانات بسیار محدود اما با انگیزه بسیار بالا و با جان فشانی بینظیرشون خرمشهر رو پس گرفتن و به خمینی ضدبشر و ضدایرانی گفتند که جنگ بیش از این سودی نداره و باید صلحی رو که در دسترس بود رو قبول کنه! اما اون دجال پیر صیاد شیرازی معدوم رو مأمور کرد تا افسران وطنپرست رو تصویه کنه! این جنایتکار ده ها تن از افسران وطنپرست و صلح طلب رو اعدام کرد، این ملعون صدها تن از افسران وطنپرست رو زندانی و خلع درجه کرد وخانه نشین تا خودش در النهایه بشه فرمانده نیروی زمینی ارتش در دوران جنگ ضد میهنی! من افتخار این رو داشتم که برای مدت کوتاهی در زندان دژبان مرکز تهران زندانی باشم و خیلی از اون افسران وطنپرست رو از نزدیک ببینم. دوست گرامی من خوب یادم میآد خاتمی شیاد رو زمانیکه وزیر ارشاد ( گوبلز ) خمینی بود و افتخار میکرد که ۵۰۰۰۰ هزار دانش آموز ایرانی رو با کلید پلاسیکی بهشت فرستاده روی میادین مین! آره خوب یادم میآد رفسنجانی رو که گفته بود این جنگ ضد میهنی ۱۰۰۰ میلیارد دلار آمریکایی خسارت روی دست مردم بدبخت ایران گذاشته! ۱۰۰۰ میلیارد دلار یعنی پول ۱۰۰ سال درآمد فروش نفت ایران! و ..... دوست گرامی امیدوارم شما ودیگران از ناهنجاریهایکه اون جنگ بر ایران و ایرانی وارد کرده و اثرات مخرب آن تا ده ها سال دیگر باقی خواهد ماند نیز قلم سرایی کنید که این مهم از نان شب هم واجبتر است.
با سپاس

آرش Arash said...

مرسی نادر عزیز، من جدیدا در همین مقاله در مورد تاثیر مخرب جنگ ایران و عراق و کشتار کودکان و نوجوانان معصوم ایران در جنگ توضیحاتی اضافه کردم. چیزی که بسیار کم به اون اشاره شده این واقعیت هست که زنان و بخصوص مادران ایران و کودکان و نوجوانان ایران بزرگترین و غم انگیزترین قربانیان جنگ بوده و هنوز هم هستند. چگونه میتوان غم و اندوه و درد قلب مادری را بتصویر کشید که کودک یا فرزند نوجوان و در واقع جگرپاره خود را برای مین روبی برای همیشه از دست داده است!!!؟